حجتالاسلام طباطبایی با بیان اینکه در دوران معاصر در بحث اعتبارسنجی کارهای خوبی انجام شده، عنوان کرد: اکنون اگر بخواهیم به دانش اعتبارسنجی منابع حدیثی به عنوان یک علم نگاه کنیم، نیازمند طراحی جدید هستیم.
پایگاه حدیث نت، به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث دارای دو بخش آموزشی و پژوهشی است که بخش پژوهشی آن با عنوان پژوهشگاه قرآن و حدیث نامیده شده است و دارای چهار پژوهشکده است. حاصل پژوهشهای این پژوهشگاه بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب در ۷۰۰ جلد بوده است.
پژوهشکده علوم و معارف حدیث یکی از چهار پژوهشکده پژوهشگاه قرآن و حدیث و در واقع اولین و قدیمیترین پژوهشکده آن است که هماکنون به ریاست حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
یکی از وظایف پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث، اعتبارسنجی منابع حدیثی شیعه و اهل سنت است. تولید دانش «اعتبارسنجی منابع حدیثی» نیز بر عهده این پژوهشکده است. این دو امر مهم به عهده «گروه منابع حدیثی و آموزشهای کارگاهی» نهاده شده است. در راستای همین دو وظیفه مصاحبهای با حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث انجام دادهایم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم.
ایکنا: مراد از دانش اعتبارسنجی منابع حدیثی چیست؟
مجموعه دانشهای حدیثی در کلیت، ارتباطی با یکدیگر دارند و هر جزئی با اجزاء دیگر در ارتباط است. بهترین حالت برای محقق حدیثی این است که با مجموعه این دانشها آشنا باشد.
یکی از مواردی که دانشجویان با آن مواجه هستند، بحث مصادر حدیثی است. راه رسیدن ما به سنت اهل بیت(ع) گزارش راویانی است که در کتابهای حدیثی جمعآوری شده و به دست ما رسیده است. روشن است که منابع حدیثی از اعتبار یکسان برخوردار نیستند، بلکه عوامل متفاوتی بر آنها تأثیر میگذارد و درجه اعتبار آنها را گوناگون میکند.
مثلاً اگر کتاب حدیثیای در دوران کهن نوشته شده باشد اعتماد به آن بیشتر است و اگر نویسنده شاخص و قابلی داشته باشد اعتبار آن فزونتر میشود. اینها باعث میشود منابع و مصادر حدیثی ما در رتبههای گوناگون قرار بگیرد. نمونه آن کتاب کافی است. چگونه است که دانشمندان شیعی کتاب کافی را این قدر بزرگ میدارند یا مجموعه کتب اربعه را معتبر میشمرند و استناد به آن مورد توجه قرار میگیرد. اما برخی از کتب در دوران متأخر تألیف شدهاند و اعتبار خوبی ندارند یا نویسنده آن مشخص نیست و یا از منابع خوبی استفاده نکردهاند. به همین دلیل نمیشود به آنها استناد کرد. این را میگوئیم اعتبارسنجی مصادر حدیثی. یعنی علمی که ملاکها و معیارهای افزایش یا کاهش اعتبار کتاب حدیثی را بررسی میکند و این معیارها را تببین و بر مصادیق مختلف تطبیق میکند.
خروجی این دانش، رتبهبندی مصادر حدیثی ماست و از این راه جایگاه هر حدیثی در میان منابع حدیثی شیعه و اهل سنت مشخص میشود. نتیجه بهکارگیری این دانش در کارهای پیشینیان، در میان شیعه و سنی کاملاً معلوم است. بر همین اساس است که کتاب کافی مهمترین منبع حدیثی ماست؛ ولی کتاب مصباح الشریعه را علما درباره آن حرف دارند و یا کتاب تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) نیز اینچنین است. این کتابها منسوب به امامان(ع) هستند، اما علما معمولاً از این دو کتاب نقل نمیکنند. معلوم میشود که اعتبار این دو کتاب در نزد آنها کم بوده و شایسته نمیدانند در یک مبحث علمی به آن استناد کنند. دقیقاً همین کار در حوزه اهل سنت هم هست و آنها هم بین کتب اصلی و دیگر کارها فرق میگذارند. مجموعه مباحث نظری و مباحث تطبیقی در تشخیص اعتبار منابع حدیثی را دانش اعتبارسنجی منابع حدیثی مینامیم.
ایکنا: این حرکت چه جایگاهی در هندسه علوم حدیث دارد و هدف و مأموریت این دانش چیست؟
معارف حدیثی یا علوم حدیثی مجموعه دانشهائی هستند که به نحوی با همدیگر تعامل دارند و به پژوهش حدیثی ما کمک و یاری میرسانند. ما در بحث استناد به روایت، مهمترین کاری که داریم بررسی واقعنمائی متنی است که به عنوان حدیث در اختیار ما قرار گرفته است، شامل حدیث و حکایت زندگی پیامبر(ص) و ائمه(ع). هر چه این حکایتگری دقیقتر، منضبطتر و شایستهتر باشد اعتماد به آن از حیث رسیدن به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بیشتر میشود.
اگر ما بخواهیم یک پژوهش حدیثی شایسته را انجام بدهیم، بایستی روایاتمان از اعتبار لازم برخوردار باشد. عواملی که به اعتبار روایت کمک میکند ممکن است گاه سند روایت باشد و ممکن است مجموعه قرائن بیرونی باشد، در اینجا یک بحث مبنائی پدید میآید که بحث وثاقت سندی و وثاقت صدوری است.
ما در مجموع میتوانیم بگوئیم نظر عالمان پیشین ما این بوده است که وثاقت صدوری، شایستگی لازم برای استناد را دارد. یکی از قرائنی که اطمینان به صدور روایت از جانب معصومین(ع) را تقویت میکند و به افزایش اعتماد ما به روایت منجر میشود، اعتبارسنجی آن منبع و مصدری است که حدیث از آن نقل میشود.
طبیعتاً اگر روایت از کتابهای اصلی حدیثی شیعه نقل بشود، نزد شیعیان اهمیت بیشتری دارد. اگر از کتابی نقل شود که مقبولیتی در بین عالمان شیعه دارد، مثل نهج البلاغه، این کتب شایستگی استناد بیشتری دارند و طبیعتاً اگر روایتی حتی با سند ضعیف یا سند غیرمطمئن در مصادر اصلی و کهن شیعه گزارش بشود، انسان اطمینان پیدا میکند که در دوران غیبت صغری این حدیث به عنوان میراث مکتوب حدیثی شیعه وجود داشته است؛ در حالیکه در دورههای متأخر اگر کتابی دارای متنی حتی با سند صحیح باشد ولی در متون کهن پیشین نیامده نباشد انسان به اطمینان نمیرسد که آیا در قاموس حدیثی اولیه ما بوده یا نبوده. بنابراین مطابق با مبنای حدیث موثوق الصدور، یکی از مهمترین قرائنی که به افزایش اعتماد ما به حدیث کمک میکند، اعتبارسنجی منابع حدیثی است. در حوزههای غیرفقهی که وثاقت صدوری، مدافعان بیشتری دارد باید تلاش برای انجام این عمل و مشخص کردن اعتبار منابع حدیثی بیشتر بشود.
هدف این دانش این است که مجموعه مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت را شناسائی کند و آنها را با معیارهایی که به اعتبارسنجی کتاب مربوط میشود بسنجند و جایگاه هر مصدر حدیثی را در مجموعه منابع حدیثی ما معلوم کند. این کاری است که بر عهده این دانش گذاشته شده است.
ایکنا: تاکنون چه مراحلی از تولید این دانش انجام شده است؟
بحث اعتبارسنجی منابع حدیثی از دوران کهن در بین محدثان رواج داشته است؛ حتی در دوران معصومین برخی از افراد یک کتاب حدیثی را بر ائمه(ع) عرضه کردهاند و امام آن را تأیید یا رد کرده است. اگر کتابی باشد که مورد تأیید امام قرار بگیرد شایستگی آن تام است. شکل دیگر، این بود که کتاب به عالمان برجسته عرضه میشد. مثلاً کتاب التأدیب را حسین نوبختی برای علمای قم فرستاد که مطابق با موازین شیعه بود؛ یعنی کتابی که به مردم عرضه میشد از کانال عالمان قم رد میشد.
خود محدثین شیعه در تألیفاتشان مقید بودند از کتبی نقل کنند که کتب معتبری باشد. مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضر الفقیه این را نقل میکنند که «من این کتاب را مینویسم به عنوان کتابی که حجت بین من و خدای من باشد و در آن از کتب مشهور حدیثی شیعه روایت نقل میکنم». او در کتابهای دیگر مقید به این نیست ولی در این کتاب این کار را انجام میدهد.
در آثار افرادی مثل شیخ مفید و طوسی این امر هویداست؛ مثلا شیخ مفید درباره کتاب سلیم بن قیس میفرماید «اصل این کتاب ثابت است ولی دچار دستبرد شده و شایسته اعتماد نیست». بنابراین در دورانهای مختلف این کار انجام شده است و اکنون نیز پیشینه اعتبارسنجی منابع حدیثی در آثار عالمان شیعه میتواند به عنوان یک پروژه تحقیقاتی کار شود.
یکی از جالبترین کارها توسط مرحوم علامه مجلسی و شیخ حر عاملی انجام شده است. علامه مجلسی در مقدمه کتاب بحارالانوار بحثی به عنوان توثیق المصادر دارند و تمامی منابع حدیثی این کتاب را نام بردهاند و میزان اعتماد خودشان را به این کتاب تببین کردهاند. ایشان حتی گاهی بین تألیفات یک نفر فرق گذاشته است؛ مثلاً بین سه جلد از کتب شیخ صدوق و مابقی کتب فرق قائل شده است. در درون کتاب بحارالانوار هم بحث اعتبارسنجی زیاد است. علامه در مواردی روایت را نقل میکند و میفرماید این روایت مورد اعتماد من نیست. شیخ حر عاملی هم در خاتمه وسائل، مصادر حدیثی شیعه را که استفاده کرده، اشاره میکند و در ادامه مینویسد من مطالب دیگری هم دارم ولی چون به منبع آن اعتماد ندارم نقل نمیکنم.
پس حتی کسانی مثل علامه مجلسی و شیخ حر عاملی که تمایلشان به روایت بسیار زیاد است بین مصادر و منابع حدیثی تفاوت میگذارند و این تفاوت را در کار خودشان اعمال میکنند. این افراد صراحتاً این مطالب را بیان کردهاند و هم نحوه عملکرد آنها در کتابشان همین را تأیید میکند.
فقط مشکل این است که از حیث نظری، ملاکها و معیارهای اعتبارسنجی را به طور کامل استقصاء نکردهاند، مثلاً در دوران کهن، شهرت کتاب در نزد قدما باعث میشد که کتاب شایستگی اعتماد پیدا کند، یا قدمت کتاب در نزد متأخرین بسیار مهم بوده است.
ما یک کاری هم داریم در کنار اعتبارسنجی منابع حدیثی به عنوان فهرستنگاری. این روش دو سه کتاب اصلی در حوزه شیعه دارد. یکی کتاب فهرست مرحوم نجاشی که الان مشهور به رجال نجاشی است و دیگری فهرست شیخ طوسی. ابنندیم هم فهرست دارد. در این کتابها، عنوان هر کتاب حدیثی را معلوم میکنند و بیان میکنند که این کتاب چگونه به آنها رسیده است؛ مثلا کتابی روایتهای گوناگون دارد یا نه یا کتابی بین روایتهایش تفاوت هست یا نیست؛ همین سخنان ناظر بر اعتبارسنجی منابع حدیثی است. دقیقاً همین کاری که عالمان ما در حوزه حدیثی شیعه انجام دادهاند در حوزه حدیثی اهل سنت هم رواج دارد.
ایکنا: برنامههای آینده پژوهشکده علوم و معارف حدیث در مسیر تکمیل تولید و توسعه این دانش چیست؟
ما در دورهای هستیم که همه ذخائر پیشینیان در اختیار ماست و امکان منضبط کردن این علم را داریم. چند کار بایستی انجام شود که به نظر میرسد برخی بایستی به عنوان پایاننامه باشد و برخی هم تولید علم و فکر است و به عنوان کار پژوهشی باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از مباحث مثل پیشینه اعتبارسنجی در حوزه اعتبارسنجی شیعه و اهل سنت به عنوان یک کار دانشگاهی میتواند مفید باشد. اما کار پژوهشی، منضبط کردن معیارها و ملاکهائی که به افزایش اعتبار یا کاهش اعتبار کتب حدیثی یا مصدر حدیثی کمک میکند، این ملاکها نیازمند پژوهش و مباحثه است که به سرانجام نیک برسد. اگر این کار انجام شود مسیر برای کارهای پسین آمادهتر خواهد بود. البته ما قبلاً کارهایی انجام دادهایم، مثلاً پایاننامه آقای احسانیفر که این ملاک و معیارها را بررسی کردهاند؛ که این کارها کارهای اولیه است.
الان اگر بخواهیم به دانش اعتبارسنجی منابع حدیثی به عنوان یک علم نگاه کنیم نیازمند طراحی جدید هستیم که ملاکهای افزاینده و کاهنده معلوم بشوند؛ دستهبندی بشوند و در گروههای متفاوت جا بگیرند. ملاکهائی که ضریب اهمیت بیشتری دارند، مشخص شوند. برخی از ویژگیهائی که در اعتبارسنجی نقشی ندارد، متمایز بشوند و مباحث نظری این مجموعه به صورت مقالات گوناگون عرضه بشود و توسط متخصصان نقد شود. این مرحله اولیه کار هست و بعد از آن باید ببینیم این ملاکها اگر بخواهیم بر مصادر حدیثی تطبیق بدهیم، خروجی به چه صورت هست، یعنی هر منبع حدیثی باید با این معیارها که حدود ۵۰-۶۰ معیار ریز و درشت است با اینها سنجیده شود و امتیازی به آن کتاب تعلق بگیرد.
حالا بعد از این کار ما میتوانیم خروجی کاملی داشته باشیم که جایگاه این منبع حدیثی در مجموعه معارف حدیثی ما معلوم شود. به صورت اشاره نمونهای ذکر کنم؛ مثلاً ما یک سری از ملاکهای اصلی داریم که یکی قدمت کتاب است، یکی نویسنده و ویژگیهای علمی نویسنده، یکی حوزه حدیثی کتاب یا اساتیدی که این روایات از آنها نقل شده است، حوزه معرفتی که کتاب در آن حوزه نوشته شده است، هدف از نگارش کتاب و همین طور مقبولیت کتاب در نزد عالمان. اگر کتابها را با این معیارها بسنجیم میبینیم که کافی بالاترین امتیاز را میگیرد. زیرا در حوزهای مثل حوزه قم نوشته شده است، مؤلفش متفکر دوران خودش بوده است و هدف را اینگونه میگوید که تا قیامت، راهنمای همه دانشپژوهان باشد. این هدف بسیار عالی است. یا خودش میگوید من فقط روایات صحیح را در این کتاب میآورم. این معیارها باعث میشود امتیاز این کتاب بالا برود. مثلا کتابی مثل کتاب رجال کشّی که در درون خودش روایات فراوان دارد، میبینیم در حوزه حدیثی مشهور شیعه نوشته نشده است و همین باعث میشود که اعتماد به این کتاب کاهش پیدا کند. این کارها در مراحل ابتدائی خودش است؛ حتی پیشینه کاری که داریم، منضبط نشده است.
ایکنا: در خصوص دانش اعتبارسنجی منابع حدیث در عصر حاضر چه کارهایی صورت گرفته و این دانش نوپا در آینده چه دستاوردهایی را برای محققان حوزه حدیث به همراه دارد؟
برخی از مقدمه کتابهائی که محققین و مصححان خبره ما نوشتهاند در دوره معاصر به اعتبار کتاب یا استناد یا نسخههای متفاوت آن اشاره داشتهاند و خوشبختانه به گونهای شایسته انجام شده است. شاید یکی از بهترین کارهائی که انجام شده است کاری است که محدث نوری در کتاب خاتمه مستدرک انجام داده است و تمامی دلائل و قرائنی که به تضعیف برخی از مصادر حدیثی منجر شده جمعآوری کرده و پاسخ داده است. ایشان در صدد اعتباربخشی به کتابهاست. یکی از بهترین منابع در این حوزه، کتاب خاتمه مستدرک مرحوم محدث نوری است. البته این نکته به آن معنا نیست که این کارها، تام بوده است. متأسفانه درباره کتابشناسی، کارهای عمیق صورت نگرفته است.
برخی از کارهای دوران معاصر کارهای خوبی بوده است، مثل کارهای آیتالله شبیری. یک سری از کارها درباره کتب قدما در مجله آئینه پژوهش چاپ شده و کتابشناسیهائی خوبی انجام دادهاند و گاه اعتبارسنجی هم کردهاند. جناب مهدویراد مد نظرشان است که بیشتر کتابشناسی تحلیلی انجام شود. البته اعتبارسنجی کمتر در این مقالات پیدا میشود ولی مواردی که انجام میدهند موارد شایسته و خوبی است مثل کار آقای محمدعلی سبحانی که در مورد سلیم بن قیس انجام داده است،
در مورد کتاب سلیم، چون در اعتبارش حرف زیاد بوده، آقای انصاری درباره آن یک جلد کتاب در مقدمه کتاب سلیم نوشته است.
در دوران معاصر در بحث اعتبارسنجی کارهای خوبی انجام شده است ولی این کارها مطابق با یک برنامه مشخص نیست. اینها از علائق شخصی نویسندگان نشأت گرفته است. مجموعه ما در صدد ساماندهی مجموعه مباحث نظری و تطبیقی راجع به منابع حدیثی شیعه هست که البته اگر مباحث نظریاش به پایان برسد، مباحث تطبیقی سادهتر انجام خواهد شد.
ایکنا: در پایان اگر مطلبی را لازم به اشاره میدانید، بفرمایید؟
نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد، اعتبارسنجی مصادر حدیثی به عنوان رقیب اعتبارسنجی سندی نیست؛ بلکه گاه به اعتبارسنجی سندی کمک میکند یا قرینهای است که کنار آن قرار میگیرد و به اعتبار روایت هم یاری میرساند. نکته دیگر اینکه اعتبارسنجی مصادر حدیثی در میان شیعیان و اهل سنت متفاوت است. مبانی اهل سنت برای شیعیان قابل قبول نیست ولی اگر کسی بخواهد با اهل سنت مباحث کلامی داشته باشد نیازمند آن است منابع حدیثی آنها را مطابق با معیار خودشان بسنجد و طبق آن، مصادر حدیثی را دستهبندی کند. نکته سوم اینکه ضریب اهمیت معیار، خیلی مهم است؛ مثلاً کتاب اختصاص آیا از شیخ مفید هست یا نیست، درباره این، مباحث فراوانی است؛ همین انتساب یا عدم انتساب باعث میشود که اعتبار تحت تأثیر قرار گیرد.
این مجموعه مباحث نیازمند مباحث علمی و یا مقالات علمی پژوهشی یا حتی همایشهایی در راهکار ترویج این نظریه و اثبات و یا نقدپذیری این نظریه است که این کارها هم باید ان شاء الله انجام شود.
حجتالاسلام طباطبایی با بیان اینکه در دوران معاصر در بحث اعتبارسنجی کارهای خوبی انجام شده، عنوان کرد: اکنون اگر بخواهیم به دانش اعتبارسنجی منابع حدیثی به عنوان یک علم نگاه کنیم، نیازمند طراحی جدید هستیم.