97
روش‌شناسي علم کلام

بر فرشتگان برتری یابد داشتن عقل نیست، بلکه اختیار عقلانی و عمل به مقتضای عقل است و صرف وجود عقل و به کار نبستن آن موجب تنزّل درجه انسان حتی به درجه ای نازل‌تر از حیوان می‌گردد. بنابراین داشتن عقل شرط لازم برتری انسان بر دیگر موجودات است نه شرط کافی.

مفهوم عقل

معنای اصلی عقل در لغت عرب، منع، نهی، امساک، حبس و جلوگیری است.۱ معانی دیگر عقل نیز که از همین معنا اخذ شده، با آن مناسبت دارد. مثلاً به وسیله‌ای که زانوان شتر را با آن می‌بندند «عقال» گفته می‌شود، چون شتر را از حرکت باز می‌دارد. به عقل انسان نیز عقل گفته می‌شود چون او را از کردار زشت باز می‌دارد.
خلیل فراهیدی می‌گوید: «عقل نقیض جهل است» و فارس بن زکریا نیز وجه تسمیه عقل را این می‌داند که انسان را از گفتار و کردار زشت باز می‌دارد.۲ جرجانی هم معتقد است عقل صاحبش را از انحراف به راه کج منع می‌کن۳ می‌بینیم که لغت شناسان گذشته از بیان معنای اصلی عقل که منع است، به ابعاد یا کارکردهای مهم عقل یعنی دو جنبه معرفتی و ارزشی عقل نیز اشاره کرده‌اند.
به همین خاطر می‌توان گفت که عقل را عقل گویند، چون با کشف حقایق و نشان دادن راه درست از راه نادرست و دعوت انسان به راه راست او را از کارهای زشت باز می‌دارد و به تعبیر دقیق‌تر زمینه حفظ انسان و دوری از بدی‌ها را در انسان ایجاد می‌کند.
مفهوم تفصیلی عقل در معانی و کارکردهای آن بحث می‌شود و در این‌جا از راه اضداد، اشاره‌ای به حقیقت عقل خواهد شد؛ چراکه «تُعرف الأشیاء بأضدادها».

1.. ر.ک: جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۹؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، صص۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ ابن‏فارس، احمد، معجم مقاییس‏اللغة، ج۴، ص۶۹.

2.. ابن‏فارس، احمد، معجم مقاییس‏اللغة، ج۴، ص۶۹.

3.. میر سید شریف جرجانى‏، التعریفات‏، ص۶۵.


روش‌شناسي علم کلام
96

و در جای دیگر می‌فرماید:
الانسانُ بعَقله؛۱انسان به عقل انسان است.
امام علی علیه السلام در حدیثی دیگر تفاوت انسان، حیوان و فرشته را بدین‌گونه بیان می‌فرماید:
خداوند در فرشتگان عقلی بدون شهوت نهاد، در چارپایان شهوتی بدون عقل و در فرزندان آدم هر دو را قرار داد. پس هر که عقلش بر شهوتش غالب گشت، از فرشتگان برتر و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز شد، از چارپایان بدتر است.۲
بر اساس این حدیث شریف، تفاوت انسان با حیوان در عقل او، تفاوت او با فرشتگان در شهوت و تفاوتش با هر دو در ترکیب عقل و شهوت و لوازم و آثاری دانسته شده است که از این ترکیب حاصل می‌شود. بدین جهت، انسان از دو نیروی متضاد بهره دارد که هر یک راه خاصی را در مقابل او می‌گشایند و او را به سوی خویش می‌خوانند. در همین جا موضوع انتخاب مطرح می‌شود؛ انتخاب راه عقل یا انتخاب راه شهوت و چون انتخاب صورت گرفت، مسئولیت نیز متعاقب آن مطرح می‌شود؛ مسئولیت، تصمیم و انتخاب راه.
اما فیلسوفان نیز در تعریف انسان، «حیوان ناطق» را ذکر کرده‌اند و منظور از نطق را قوه تعقّل دانسته‌اند. بنابراین «عقل» از دیدگاه آنان، مقوّم و فصل اخیر و متمایز کننده او از سایر حیوانات است. اما بر اساس احادیثی که در بالا ذکر شد، آن‌چه باعث می‌شود انسان

1.. تمیمى الآمدى، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم‏، ص۴۹.

2.. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۴ ؛ الطبرسى، مشکاةالانوار، ص۲۵۱؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج۶۰، ص۲۹۹ « عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ علیه السلام فَقُلْتُ الْمَلَائِکةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ فَقَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکبَ فی الْمَلَائِکةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَکبَ فی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکبَ فی بَنِی آدَمَ کلَیهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ‏ فَهُوَ خَیرٌ مِنَ الْمَلَائِکةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم‏ ».

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 196942
صفحه از 235
پرینت  ارسال به