بر فرشتگان برتری یابد داشتن عقل نیست، بلکه اختیار عقلانی و عمل به مقتضای عقل است و صرف وجود عقل و به کار نبستن آن موجب تنزّل درجه انسان حتی به درجه ای نازلتر از حیوان میگردد. بنابراین داشتن عقل شرط لازم برتری انسان بر دیگر موجودات است نه شرط کافی.
مفهوم عقل
معنای اصلی عقل در لغت عرب، منع، نهی، امساک، حبس و جلوگیری است.۱ معانی دیگر عقل نیز که از همین معنا اخذ شده، با آن مناسبت دارد. مثلاً به وسیلهای که زانوان شتر را با آن میبندند «عقال» گفته میشود، چون شتر را از حرکت باز میدارد. به عقل انسان نیز عقل گفته میشود چون او را از کردار زشت باز میدارد.
خلیل فراهیدی میگوید: «عقل نقیض جهل است» و فارس بن زکریا نیز وجه تسمیه عقل را این میداند که انسان را از گفتار و کردار زشت باز میدارد.۲ جرجانی هم معتقد است عقل صاحبش را از انحراف به راه کج منع میکن۳ میبینیم که لغت شناسان گذشته از بیان معنای اصلی عقل که منع است، به ابعاد یا کارکردهای مهم عقل یعنی دو جنبه معرفتی و ارزشی عقل نیز اشاره کردهاند.
به همین خاطر میتوان گفت که عقل را عقل گویند، چون با کشف حقایق و نشان دادن راه درست از راه نادرست و دعوت انسان به راه راست او را از کارهای زشت باز میدارد و به تعبیر دقیقتر زمینه حفظ انسان و دوری از بدیها را در انسان ایجاد میکند.
مفهوم تفصیلی عقل در معانی و کارکردهای آن بحث میشود و در اینجا از راه اضداد، اشارهای به حقیقت عقل خواهد شد؛ چراکه «تُعرف الأشیاء بأضدادها».
1.. ر.ک: جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۹؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، صص۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ ابنفارس، احمد، معجم مقاییساللغة، ج۴، ص۶۹.
2.. ابنفارس، احمد، معجم مقاییساللغة، ج۴، ص۶۹.
3.. میر سید شریف جرجانى، التعریفات، ص۶۵.