53
روش‌شناسي علم کلام

گونه‌ای که احتمال دیگر منتفی باشد. امّا به این مسأله نیز باید توجه داشت که ممکن است قرائنی وجود داشته باشد که با ضمیمه شدن به متن، آن را از مرحله ظهور به مرتبه نص منتقل کند. از جمله این قرائن، تکرار مطلب با الفاظ مختلف و حتی واحد است. وقتی وحی و معصوم علیه السلام بارها سخنی را تکرار می‌کنند و بر آن تأکید می‌ورزند، این سخنان گرچه هر یک به تنهایی در رتبه ظهورند، اما در نگاه کلّی و مجموعی، احتمال خلاف رفع شده و به درجه نص می‌رسند.۱
منظور از یقین در ناحیه سند هم این است که صدور سخن از خدا یا معصوم علیه السلام قطعی است. دلیل چنین قطعی، تواتر لفظی متون یا تواتر معنوی و یا وجود قرائن قطعی است.
مسأله قرائن از مهم‌ترین مسائل اصول استنباط کلام است و یکی از وجوه تمایز علم کلام با علم فقه به شمار می‌آید. اهمیّت این مسأله در کلام از آن‌جاست که ارتباط احکام عملی در مقایسه با ارتباط عقاید، بسیار ناچیز است.
مسائل اعتقادی آنچنان درهم تنیده است که فهم یک گزاره غالباً به فهم دیگر مسائل یاری می‌رساند. برای مثال، فهم این‌که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی، در فهم صفت عدل الهی و نیز مسأله قضا و قدر، جبر و تفویض و... مؤثر است و فهم عدل الهی و فروع آن در فروع مسأله جبر و تفویض تأثیر می‌گذارد. همچنین فهم یک جنبه از ابعاد وجود انسان در فهم دیگر ابعاد انسان مؤثر است، چرا که این ابعاد حقیقتاً به یکدیگر ارتباط دارند.
در مورد خداشناسی و جهان‌شناسی نیز مطلب از همین قرار است. به عنوان مثال در بحث فاعلیّت الهی نظریات مختلفی مطرح شده است؛ متکلّمین خداوند را فاعل بالقصد، مشائین فاعل بالعنایه، اشراقیون فاعل بالرضا می‌دانند و در حکمت متعالیه فاعلیّت خداوند را از نوع فاعل بالتجلّی می‌دانند. این آراء با یکدیگر تفاوت دارند ولی پذیرش هر کدام از آنها فقط به این مسأله ختم نمی‌شود بلکه در بسیاری از مباحث

1.. رک: شیخ انصارى، فرائد الأصول، ص‏۱۷۰.


روش‌شناسي علم کلام
52

خبر واحد و بحث سندی نیست، زیرا حکم قطعی عقل و یادآوری معرفت یقینی و وجدان قطعی می‌توانند مفاد احادیث را تثبیت نموده و نیازی به بحث سندی نیست.
۴. اکثر مسائل اعتقادی از جنبه‌های متعدّدی برخوردارند و چه بسا اصول و پایه‌های مسأله، عقلی و وجدانی، و فروع آن، تعبّدی است. از همین جا، افرادی که بدون رجوع به وحی خواسته‌اند به طور همه جانبه مسائل اعتقادی را حل کنند، گرچه در ابتدای سلوک فکری‌شان در اصول و اساس به معرفت صحیح دست‌یافته‌اند، اما در ادامه کار از این رو که وجدانشان به نور وحی روشن نشده بود و در جزئیات مسأله قادر به درک حقیقت نبودند، دچار مشکل و شبهه شدند و این مسأله تا بدانجا ادامه یافت که در موارد وجدانی و حتی در مبانی عقلانی نیز از مسیر درست منحرف شدند. تاریخ تفکر بشر، لغزش‌های بزرگان و نوابغی را نشان می‌دهد که گویای همین مسأله است.۱ به عنوان مثال ارسطو در دوره اول تفکرش، به وحدت خدا اعتقاد داشته است؛ اما پس از آنکه در مباحث طبیعیات و مابعدالطبیعی دچار پاره‌ای مشکلات شد، این مشکلات به مسأله توحید نیز سرایت کرد؛ او در دوره دوم تفکر دچار شک و تردید گردید و در مرحله سوم، به شرک گرایید.۲
بدین سان، کسی که در پی معرفت و اعتقاد درست در همه ابعاد است، لازم است به وحی بازگردد و اساساً مهمترین فلسفه وحی و دین، چنان‌که در آیات و احادیث ملاحظه شد، هدایت انسان‌ها و رفع اختلاف میان آنهاست. علاوه بر این که حتی اگر در موردی، اصل مطلب عقلی باشد و بدون نیاز به وحی، وصول به آن میسر باشد، باز در فروع آن مطلب و تبیین جزئیات و لایه‌های زیرین و عمیق آن، راهنمایی پیامبران الهی ضروری‌است.

ضرورت کلّ‌نگری و مسأله امکان تجزّی در کلام

پیش از ورود به این مبحث، برای مقدمه بهتر است به مفهوم یقین در ناحیه دلالت و سند اشاره شود. منظور از یقین در ناحیه دلالت، نصّ بودن متن در یک معناست، به

1.. ر.ک: رضا برنجکار، مبانی‌ خداشناسی‌ در فلسفه یونان‌ و ادیان‌ الهی‌، صص۸۵ _ ۱۰۸.

2.. عبد الرحمن بدوى‏، ارسطو عند العرب‏، صص۱۷۴، ۱۸۷ و ۱۹۵ _ ۱۹۷.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197081
صفحه از 235
پرینت  ارسال به