وجدانی و بدیهی، مورد نظر است. هرچند در هر دو مورد ممکن است بدون وحی به مطلب مورد نظر توجه نشود و یا اینکه به خاطر وجود برخی شبهات آن را مورد انکار قرار دهند.
تفاوت این مورد با تذکر این است که در تذکر قبلاً به مطلب مورد تذکر علم تفصیلی وجود دارد ولی در این جا چنین علمی وجود ندارد.
این قسم دارای اهمیت خاصی است، زیرا بسیاری از مباحث مهم اعتقادی داخل در این قسم قرار میگیرند. به عنوان نمونه بحث ابطال جبر و تفویض و پذیرش أمرٌ بین الأمرین، یا مباحث عدل، قضا و قدر، بداء که در تاریخ تفکّر اعتقادی موجب نزاع بسیار نیز بودهاند، از علوم وجدانی بشر هستند و معصوم علیه السلام این علوم وجدانی را به انسان نشان میدهد. به همین خاطر در برخی روایات باب جبر و قدر در توضیح أمر بین الأمرین و اختیار که امری وجدانی است آمده است که: «لا یَعلَمها الا العالِم او مَن علّمها ایّاه العَالِم»۱ ؛ أمر بین الأمرین را فقط عالم (معصوم) یا کسی که عالم به او آموزش داده، میداند.
از این تقسیم بندی و شرح موارد آن میتوان به چند نکته مهم زیر دست یافت:
۱. متون اعتقادی _ برخلاف گمان برخی _ یکپارچه تعبّدی نیست؛ بلکه تنها بخشی از آن تعبّدی بوده و بسیاری از مباحث خداشناسی و انسانشناسی درذیل بخشهای ارشادی، تذکّری و یا وجدانی قرار میگیرد. به نظر میرسد مباحث توحید، عدل و بخش عمدهای از مباحث نبوّت از نوع تعبدی نیست هرچند در مباحثی چون امامت خاصه و بخشی از مباحث معاد، متون تعبّدی حجم بیشتری دارد.
۲. شناخت نوع متن دینی، متکلم را در چگونگی مواجهه با آن یاری مینماید و موجب درک درست و عمیقتری نسبت به آیات و روایات میشود.
۳. این مباحث غیر از اینکه فی نفسه دارای اهمیت هستند، برای بحث حجیّت ظنّ نیز مفیدند؛ زیرا با توجّه به این تقسیمبندی روشن میشود که بحث حجیّت خبر واحد و ظهور منحصر در قسمت تعبّد است و در سه قسم دیگر نیاز به اثبات حجیّت