آن توجّه نمیکردیم. بنابراین یکی از نقشهای انبیاء و اولیاء «اثاره عقل» است و این ارشاد اعم از آن ارشادی است که در کتابهای کلامی آمده است و منظور مواردی است که عقل آن را فهمیده و نقل تنها مطلب فهمیده شده را مورد تأکید قرار میدهد.۱ به عنوان نمونه یگانگی خداوند که یک امر بدیهی عقلی است و به ارشاد حکم (لَو کانَ فیهما الهة الا الله لَفسَدتا)۲ دانسته میشود، توسط اندیشمندان و فیلسوفان برجستهای چون ارسطو و افلاطون و مانند آنها فهم نشده است چون از تعلیم معلّمِ معصوم و متّصل به وحی برخوردار نبودهاند.
۳. قسم دیگر، «متون تذکّری» است. تذکّر به معنای یادآوری مسألهای فراموش شده است۳ ، اعم از این که آدمی بدون این تذکر، مسأله فراموش شده را به خاطر بیاورد و یا این گونه نباشد. هرچند مورد اخیر، یعنی یادآوری مسألهای که انسان به طور متعارف از آن غفلت دارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از آنجا که از دیدگاه منابع اسلامی، روح انسان قبل از ورود به جهان کنونی و تعلّق به بدن جسمانی، عالم بلکه عوالمی را پیموده و متحمّل معارف و حقایقی شده که از همه مهمتر معرفت قلبی خداست۴ ، بنابراین تذکر و یادآوری این معارف، نقش اساسی در دین و معارف دینی دارد و از این روست که قرآن تذکر را به عنوان وظیفه و نقش اصلی پیامبران و کتابهای آسمانی معرفی میکند: (فذکّر انّما انت مذکّر)۵ و نیز (و ما هی الا ذکری للبشر).۶
1.. علامه حلی در پاسخ به شبهه براهمه که اگر مطلبی موافق عقل بودن دیگر نیازی به نبی نخواهد بود میفرماید: «لم لایجوز أن یأتوا بما یوافق العقول و تکون الفائدة فیه التأکید لدلیل العقل» ر.ک: علامه حلى، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۸.
2.. انبیاء: ۲۲. «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز الله بود، فاسد میشدند.»
3.. ابی الحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۵۸؛ جوهری، الصحاح، ج۲، ص۶۶۵؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، ص۲۰۹.
4.. رک: رضا برنجکار، معرفت فطرى خدا.
5.. غاشیه : ۲۱؛ اعلى: ۹؛ طه : ۳.
6.. مدثر : ۳۱؛ یس : ۶۹؛ ص: ۸۷.