49
روش‌شناسي علم کلام

آن توجّه نمی‌کردیم. بنابراین یکی از نقش‌های انبیاء و اولیاء «اثاره عقل» است و این ارشاد اعم از آن ارشادی است که در کتاب‌های کلامی آمده است و منظور مواردی است که عقل آن را فهمیده و نقل تنها مطلب فهمیده شده را مورد تأکید قرار می‌دهد.۱ به عنوان نمونه یگانگی خداوند که یک امر بدیهی عقلی است و به ارشاد حکم (لَو کانَ فیهما الهة الا الله لَفسَدتا)۲ دانسته می‌شود، توسط اندیشمندان و فیلسوفان برجسته‌ای چون ارسطو و افلاطون و مانند آن‌ها فهم نشده است چون از تعلیم معلّمِ معصوم و متّصل به وحی برخوردار نبوده‌اند.
۳. قسم دیگر، «متون تذکّری» است. تذکّر به معنای یادآوری مسأله‌ای فراموش شده است۳ ، اعم از این که آدمی بدون این تذکر، مسأله فراموش شده را به خاطر بیاورد و یا این گونه نباشد. هرچند مورد اخیر، یعنی یادآوری مسأله‌ای که انسان به طور متعارف از آن غفلت دارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از آن‌جا که از دیدگاه منابع اسلامی، روح انسان قبل از ورود به جهان کنونی و تعلّق به بدن جسمانی، عالم بلکه عوالمی را پیموده و متحمّل معارف و حقایقی شده که از همه مهمتر معرفت قلبی خداست۴ ، بنابراین تذکر و یادآوری این معارف، نقش اساسی در دین و معارف دینی دارد و از این روست که قرآن تذکر را به عنوان وظیفه و نقش اصلی پیامبران و کتاب‌های آسمانی معرفی می‌کند: (فذکّر انّما انت مذکّر)۵ و نیز (و ما هی الا ذکری للبشر).۶

1.. علامه حلی در پاسخ به شبهه براهمه که اگر مطلبی موافق عقل بودن دیگر نیازی به نبی نخواهد بود می‌فرماید: «لم لایجوز أن یأتوا بما یوافق العقول و تکون الفائدة فیه التأکید لدلیل العقل» ر.ک: علامه حلى، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۴۸.

2.. انبیاء: ۲۲. «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز الله بود، فاسد می‌شدند.»

3.. ابی الحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص‏۳۵۸؛ جوهری، الصحاح، ج‏۲، ص‏۶۶۵؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، ص‏۲۰۹.

4.. رک: رضا برنجکار، معرفت فطرى خدا.

5.. غاشیه : ‏۲۱؛ اعلى: ‏۹؛ طه : ‏۳.

6.. مدثر : ‏۳۱؛ یس : ‏۶۹؛ ص: ‏۸۷.


روش‌شناسي علم کلام
48

مثال این مسأله که قبل از جهان کنونی، آیا جهان دیگری بوده، و آیا روح انسان قبل از این جهان وجود داشته و این‌که چه وقایعی پس از مرگ رخ خواهد داد همگی از مصادیق متون تعبدی است.
۲. دسته دیگر، متون ارشادی است. منظور از ارشاد در این‌جا، ارشاد به حکم عقل می‌باشد. در مواردی که عقل آدمی مستقل از وحی قادر به درک و اثبات مسأله‌ای باشد، اگر وحی سخنی بگوید، نقش آن ارشاد به حکم عقل و تأیید آن است. اثبات وجود خدا از طریق آیات تکوینی و نظم حاکم بر آنها و حدوثشان، از همین قبیل است. در این گونه موارد، وحی در صدد تقویت موضع عقل و پافشاری بر توجه به این گونه اثبات عقلی خصوصاً در موضع احتجاج و جدال احسن است. در پاره‌ای موارد، وحی گذشته از این کار، حکم عقل را توضیح داده و برخی لوازم آن را که به طور معمول بدان توجّهی نمی‌شود، بیان می‌کند. نکته مهمی که در این جا باید توجه داشت این است که در این قسم، آیات و روایات مطلبی را بیان می‌کنند که عقل هم آن مطلب را می‌تواند بفهمد، نه این‌که حتماً پیش از کلام دین آن را فهمیده باشد و ممکن است مطلب وحی را هرگز بدون استمداد از وحی نفهمد، ولی همین اندازه کافی‌ست که توان آن را داشته باشد. نمونه این مسأله در برخی علوم نیز قابل مشاهده است، مانند بسیاری از مسائل ریاضیات که دانش آموز آن را از معلم می‌آموزد، اما آن را با عقل می‌فهمد و می‌پذیرد و اگر حتی معلّم آن را نفی کند از او نمی‌پذیرد زیرا مسأله را تعبّدی نیافته بلکه با عقل خویش دریافته است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص وظایف پیامبران و رسولان الهی علیهم السلام می‌فرماید:
واتَر الیهم أنبیائه لِیستأدوهم میثاقَ فطرتِه و یُذکّروهم مَنسیً نعمَته و یُثیروا لَهم دفائن العُقول.۱
پس پیامبران چیزی را که گنجینه و زیر خاک بود برمی‌انگیزانند. از این رو اگر پیامبران چنین نمی‌کردند ممکن بود تا ابد از روی این گنج می‌گذشتیم و هیچ وقت به

1.. خطبه اول نهج‌البلاغه. «خداوند پیامبران خود را یکی پس از دیگری به سوی آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آنان بخواهد و نعمتهای فراموش شده را یادآوری کنند و عقلهای دفن شده را برانگیزانند.»

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197222
صفحه از 235
پرینت  ارسال به