35
روش‌شناسي علم کلام

د. فروع اعتقادی نیز به نوبه خود دارای مراتبی است، از جمله: جزئیات اصول دین، توصیف امور تکوینی چون خلقت جهان و انسان، بیان ابعاد مختلف انسان و روابط اجتماعی، و نیز گزارش‌های تاریخی.

تفاوت‌های کلام با فقه و فلسفه

تفاوت‌های کلام با علم فقه در سه محور «موضوع، روش و غایت» قابل تبیین است. از لحاظ موضوع، فقه، علم به احکام عملی برای مکلف است و موضوع آن، فعل یا ترک مکلّف است یا به تعبیر دیگرعلم فقه درباره احکام خمسه (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) و یا صحّت و بطلان فحص می‌نماید و موضوع این احکام، افعال مکلفین است. بنابراین موضوع علم فقه فعل مکلف می‌باشد۱ حال آن که موضوع علم کلام، اعتقادات اسلامی است.
اما در روش، علی رغم این‌که هر دو علم در استنباط معارف از روش عقلی و نقلی بهره می‌گیرند، اما نوع استفاده از عقل و نقل و مقدار استفاده از هر یک در دو علم متفاوت است. اولاً فقه فاقد جنبه دفاعی در برابر غیر مسلمان‌ها است، در حالی که این مقام در کلام از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ثانیاً بسیاری از آیات و احادیث در کلام جنبه ارشادی و تذکری دارند، در حالی که نقل در فقه عمدتاً تعبدی است. در بررسی روش نقلی و عقلی بیشتر در این باره بحث خواهیم کرد.
غایت علم فقه و کلام نیز متفاوت است. غایت فقه وصول به تکالیف عملیه و عمل به این تکالیف است و غایت کلام معرفت و باور به اعتقادات اسلامی و دفاع از آنهاست.
در تمایز بین این دو علم مطلب دیگری نیز وجود دارد و آن این که موضوع فقه، عمل مکلف در اعمال جوارحی است، مکلَّف باید فعل یا ترک را برگزیند و راه سومی وجود ندارد. از این رو باید برای او از طریق دلیل یقینی یا ظن معتبر تعیین تکلیف شود. اما اگر از راه دلیل خاص یقینی و ظنی یا اماره حکم شرعی به دست نیامد، شارع باید اصولی را

1.. حسن بن زین الدین العاملی، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ج۱، ص۹۷.


روش‌شناسي علم کلام
34

شیخ انصاری مشخص ساختن مصادیق این معارف را در نهایت اشکال می‌داند،۱ اما قدر متیقن آنها اصول پنج‌گانه توحید، نبوت، معاد، عدل، و امامت است؛ البته به نظر می‌رسد اگر با برخی توجیهات، صفاتی چون علم و قدرت الهی در توحید وارد نشود، این صفات نیز باید در اصول دین قرار ‌گیرند.

ب _ فروع اعتقادی دین

در مقابل اصول اعتقادی به معنایی که بیان شد، فروع اعتقادی قرار می‌گیرد و تعریف آن عبارت است از: «آن دسته از آموزه‌های اعتقادی دینی که بر همه مسلمان‌ها و در همه شرایط، شناخت یقینی و اعتقاد بدان‌ها واجب نیست».
درباره این عقاید به چند نکته باید توجه کرد:
الف. دانستن این عقاید در پاره‌ای شرایط خاص، مانند موقعیتی که دین و این عقاید مورد تهاجم فکری و اعتقادی قرار گرفته و لازم است به شبهات و سؤالات مطرح شده پاسخ داده شود، به صورت کفایی واجب می‌شود. همچنین افرادی که در محیط‌های فرهنگی خاصی هستند که احتمال لغزش اعتقادی وجود دارد، لازم است این عقاید را فراگیرند.
ب. نفی وجوب تحصیل این معارف را نباید به معنای انکار فضیلت و اهمیت آنها دانست، چرا که شناخت معارف دینی، کمال ایمان و معنویت انسان را در پی‌دارد و واضح است که رسیدن به چنین کمالی هدف خلقت انسان و مقصود از ارسال رسولان الهی است.
ج. گرچه تحصیل فروع اعتقادی واجب نیست اما در صورت حصول علم به آنها، یا اقامه حجت، واجب است آنها را تصدیق کرده و از انکارشان خودداری شود؛ زیرا لازمه تصدیق خدای سبحان و رسولش تصدیق آموزه‌های قرآن و حدیث است. در صورت عدم حصول علم یا حجت نیز، اعتقاد اجمالی، یعنی تصدیق هر آنچه در کتاب و سنّت وجود دارد و به آنها آگاه نیستیم، واجب است.

1.. شیخ انصارى، فرائد الأصول، ص‏۱۷۰.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 196886
صفحه از 235
پرینت  ارسال به