نجران نام برد.۱ آنان پس از شنیدن سخن پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر این که حضرت عیسی علیه السلام بنده خداوند بود که مثل انسانهای عادی میخورد و مینوشید، گفتند: اگر بنده خدا بود، پس پدرش که بود؟ در این موقع فرشته وحی نازل گردید و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفت که به آنان بگو: (إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُون).۲ یعنی ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت یا فرزند خدا بودن نیست، اگر این سخن درست باشد که هر کس بدون پدر متولد شود، خدا پدر اوست؛ پس آدم هم بدون پدرمتولد شد و باید فرزند خدا باشد؛ در حالی که مسیحیان چنین اعتقادی ندارند. در این مناظره، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با پاسخ نقضی استدلال آنان را در هم فرو ریخت.۳
۵. پاسخ به شبهه با روش پاسخ حلی
آنچه در واقع جواب شبهه است و شبهه را از میان بر میدارد پاسخ حلی است که با ارائه دلیل و برهان صورت میگیرد، همچنان که در روش قبلی اشاره شد، پاسخ نقضی استدلال شبههگر را تخریب میکند و زمینه را برای ارائه پاسخ حلی آماده میکند. البته پاسخگو باید با شناخت موقعیت، جایگاه استفاده از پاسخهای نقضی و حلی را تشخیص دهد و حتی ممکن است در جایی نیازی به پاسخ نقضی نباشد، یا در جایی به صرف ارائه پاسخ نقضی، شبهه برطرف شود. بسیاری از پاسخهای اهل بیت علیهم السلام به شبهات با جوابهای حلی انجام شده است، به عنوان نمونه میتوان پاسخ امام رضا علیه السلام به شبههای در مورد عصمت حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره کرد. وقتی مأمون پرسید که آیا عصمت حضرت ابراهیم علیه السلام با گفتن هذا ربی به ستاره و ماه و خورشید سازگار است؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: هذا ربی استفهام انکاری و استخباری است و به عنوان مقدمه بررسی و رد پروردگار دانستن اجرام آسمانی است، نه بیانگر اعتقاد واقعی حضرت ابراهیم علیه السلام. ۴