در مباحثی که عقل حکمی ندارد، تنها راه اثبات یک آموزه اعتقادی نقل است، مانند جزئیات بحث معاد. در مواردی که عقل میتواند قضاوت کند، دلایل نقلی میتواند در کنار دلایل عقلی مفید باشد.
برای مثال علامه حلی در مقابل معتزله که خلف وعید را جایز نمیدانند، در اثبات جواز عفو گناهکاری که توبه نکرده به آیه (إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء)۱ استدلال میکند زیرا برطبق آیه شریفه، خداوند غیر از گناه شرک، ممکن است دیگر گناهان را ببخشد و در اینجا موضوع بخشش گناهانی است که شخص از آنها توبه نکرده است زیرا اگر مقصود گناه با توبه بود، آیه با این امر مسلم که توبه مشرکان قبول شد و اسلام آنها پذیرفته شد در تعارض خواهد بود.۲
متکلمان امامیه در اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در کنار ادله عقلی از آیات و سنت نبوی مثل حدیث انذار استفاده میکنند.۳
انواع دلیل به لحاظ شکل و صورت
در روشهای اثباتیکه پس از این ذکر خواهد شد از عقل نظری و عقل عملی و نقل استفاده شده است اما نوع استفاده از این منابع متفاوت است. در اینجا تنها به برخی از روشهای ا ثبات اشاره میشود.
اثبات از راه برهان خلف
برهان خلف نوعی از روش اثبات غیرمستقیم است؛ در روش برهان خلف برای آنکه ثابت شود قضیهای درست است باید ثابت شود که خلاف آن قضیه، یعنی نقیض آن، نادرست است. نکته اصلی در این نتیجهگیری؛ یعنی از ابطال نقیض مطلوب، صدق مطلوب را نتیجه گرفتن، این است که دو نقیض هیچ وقت با هم کاذب (نادرست) نیستند. یعنی چون ارتفاع نقیضین محال است، بنابراین از ابطال نقیض هر قضیه،