علم کلام و ویژگیهای اصلی آن
همزمان با ظهور منازعات و اندیشههای اعتقادی متفاوت در فضای فکری مسلمین، علمی شکل گرفت که در برگیرنده مباحث اعتقادی بود و با نامهای مختلفی چون «علم العقاید»، «فقه اکبر»، «علم الکلام»، «علم التوحید و الصفات» و «علم اصول دین» خوانده میشد.۱ مشهورترین این اسامی همان اصطلاح «علم کلام» است که دست کم از قرن دوم هجری شایع شد.
در سیر تاریخی این علم، تعاریف مختلفی برای «علم کلام» ذکر شده است۲ که بیان و بررسی تک تک آنها به طول میانجامد؛ اما در یک نگاه کلّی میتوان دو نگرش اصلی به علم کلام را مشاهده کرد.
در دورانهای نخستین پس از اسلام و به طور مشخص در قرن اول و دوم، کلام به عنوان دانشی مطرح شد که به دفاع از آموزههای دینی میپرداخت. در مقابل، از شناخت همه معرفتهای دینی استنباط شده از قرآن و حدیث، به عنوان علم فقه یاد میشد.
1.. سعد الدین تفتازانى، شرح المقاصد، ج۱، ص۱۶۴ ؛ علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فیالاسلام. ج۱، ص۲۳۸؛ نصیر الدین طوسى، تلخیص المحصل، ص۱؛ ابن میثم بحرانى، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۲۰.
2.. برای آشنایی با برخی از تعاریف ر.ک: عبد الرحمن بن محمد بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص۴۷۵؛ محمد على تهانوى، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ص۲۲؛ عبدالرزاق لاهیجى، شوارق الالهام، ص۶؛ میر سید شریف جرجانى، شرح المواقف، ج۱، ص۳۴؛ سعد الدین تفتازانى، شرح المقاصد، ج۱، ص۱۶۳.