165
روش‌شناسي علم کلام

چنین عزمی کشف می‌شود که ندامت از گناه نیز در وی محقق نشده است و در واقع توبه از وی سر نزده است.۱

۴. روش ذکر لوازم

یکی دیگر از روش‌های توضیح یک نظریه استفاده از روش ذکر لوازم است. با روشن شدن لوازم و پیامدهای نظری یک اعتقاد فهم آن اعتقاد نیز کامل‌تر و گسترده‌تر می‌شود. برای مثال اگر علم به این مطلب وجود داشته باشدکه لازمه ایمان، عمل است و لازمه اسلام، عمل نیست، این لازمه به درک درست مفهوم ایمان کمک می‌کند. به عبارت دیگر هر چند ایمان و اسلام هر دو اعتقاد هستند اما اعتقاد ایمانی در درجه‌ای قرار دارد که عمل را به دنبال دارد و اگر چنین لازمه‌ای وجود نداشت اعتقاد شخص در حد اسلام است نه ایمان. از این رو در احادیث در تبیین ایمان گذشته از ذکر اساس ایمان که معرفت قلبی است به آثار آن که اقرار لسانی و عمل ارکانی است اشاره شده است و گفته شده «الْإِیمَانُ هُوَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان».۲
یا در برخی از روایات وقتی می‌خواهند تبیین کنند که خداوند قابل رؤیت به چشم نیست به ذکر لوازم آن اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: اگر دیدگان او را بینند علم‌شان به او احاطه کرده و مورد دریافت او واقع شده است.۳ با ذکر لازمه رؤیت به راحتی می‌توان از عدم امکان دیدن خداوند به چشم تبیین روشنی ارائه کرد و یا با بیان لازمه دیدن و جسم بودن می‌توان مسأله را تبیین نمود.

۵. روش ذکر احتمالات و انتخاب احتمال درست

وجود احتمالات مختلف در یک آموزه کلامی یا مفردات آن، گاه در امر تبیین مشکل ساز می‌شود. از این رو، متکلم برای انجام عمل تبیین باید در این موارد معنای صحیح را از میان معانی نادرست جدا کند تا بتواند به امر تبیین دست بیابد. در اکثر مباحث کلامی

1.. همان، صص۴۱۷ _ ۴۱۸.

2.. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۲۲۸.

3.. کلینى، الکافی، ج۱، ص۹۶.


روش‌شناسي علم کلام
164

صرفاً به ذکر تاریخچه اکتفا نمی‌کند؛ بلکه علاوه بر آن، به مبانی و ریشه‌های فکری آنها نیز تذکر می‌دهند.
یا وقتی یک متکلم اشعری می‌خواهد حسن و قبح را تشریح کند و یا متکلمی می‌خواهد حسن و قبح را از زبان آنها تبیین کند به صرف تعریف حسن به «الحسن ما حسنه الشارع» و تعریف قبیح به «القبیح ما قبحه الشارع» نتوانسته است تبیین خوب و جامعی از این امر ارائه دهد، بلکه باید در کنار این تعریف اشاره به مبانی این بحث داشته باشد و بگوید: اشاعره چنین اعتقاد دارند که در صورت عقلی بودن حسن و قبح، عقل حاکم بر خداوند خواهد شد. در این صورت قدرت خداوند محدود به دستورات عقل می‌شود. به همین جهت آنها برای حفظ قدرت مطلقه خداوند معتقد شده‌اند حسن و قبح عقلی نیست و شرعی‌است و در تعریف حسن و قبح نیز از همین واژگان استفاده نموده‌اند.
یا وقتی کسی می‌خواهد نبوت را تبیین کند چاره‌ای ندارد به مبانی آن، یعنی مبحث توحید و عدل اشاره کند. باید بگوید نبوت زمانی قابل تبیین است که مخاطب اجمالاً اطلاعاتی از توحید و عدل الهی داشته باشد و الا مفهوم نبی را درست نخواهد فهمید. چگونه ممکن است مخاطب بتواند معنای نبی و رسول را بداند و بفهمد که رسول کسی است که از جانب خداوند برای هدایت امت فرستاده شده است ولی حتی به نحو اجمالی هم نداند خداوند کیست و چه نقشی در نبوت دارد و یا نداند عدل چیست و چه نقشی در نبوت دارد!
در برخی از فروعات اعتقادی هم همین روش را می‌توان مشاهده کرد. مثلاً علامه حلی در کشف المراد در تعریف توبه می‌گوید: توبه پشیمانی از معصیت و عزم بر ترک آن در آینده است. در تبیین مبانی بحث خود در این تعریف نیز می گوید: قید پشیمانی از گناه لازم است چون به هر حال معصیتی از وی سر زده است و توبه باید از ارتکاب یک گناه باشد و الا ندامت از غیر گناه چه معنایی خواهد داشت! پس پشیمانی از معصیت لازم و شرط برای توبه است. برای دخالت داشتن عزم بر ترک آن در آینده نیز معتقد است اگر چنین عزمی در وی نباشد در واقع پشیمانی محقق نشده است. به عبارت دیگر با نبود

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197023
صفحه از 235
پرینت  ارسال به