مثال این مطلب این است که مردی را می بینی که در صدد گناه است. تو او را نهی میکنی اما او گناه را رها نمیکند. پس تو او را رها میکنی به این معنا نیست که تو او را به گناه امر کردهای.۱
از این مثال وجدانی فهمیده میشود که اجازه تکوینی خدا به گناه انسانها نه به معنای مجبور بودن آنها به انجام گناه است و نه به معنای رضایت خداوند به گناه. بلکه در عین آزادی انسان، خداوند اذن تکوینی به گناه میدهد و تفویض درست نیست.
برخی دیگر از مباحث به گونهای است که در تبیین آن میتوان از تبیینهای تجربی و آماری استفاده کرد. گاهی نیز متکلم از ترکیبی از این بیانها استفاده میکند. به هر حال متکلم از هر بیانی که هدف از تبیین را برآورده کند، میتواند بهره بگیرد.
۳. شرایط تبیین با توجه زمان و مکان
واضح است که شرایط اجتماعی در همه زمانها و مکانها یکسان نیست، گاه شرایط به گونهای است که برای تبیین موضوعات کلامی محدودیتی وجود ندارد. در این صورت کار تبیین به راحتی میتواند صورت پذیرد. ولی گاه وضعیت به گونهای است که حساسیت خاصی نسبت به موضوع مورد نظر از جانب اجتماع یا حکومت وقت وجود دارد به گونهای که یا اصلاً نمیتوان موضع گیری نمود و یا نمیتوان صریح سخن گفت. در این صورت طبیعی است که تبیین روشن و واضح با مشکلاتی همراه است. از این رو در هر تبیینی باید به شرایط زمان و مکان توجه داشت. برای این شرایط می توان از ماجرای بحث از قدم قرآن یاد کرد. در زمان مامون میان معتزله از یک سو و اهل الحدیث از سوی دیگر در مورد قدم و حدوث کلام الهی بحث در گرفت. معتزله کلام الهی را مخلوق و حادث دانسته و اعتقاد به قدیم بودن قرآن را کفر اعلام کردند. در مقابل اهل الحدیث به قدیم بودن قرآن معتقد بودند. مأمون به تشویق معتزله دستور صادر کرد که بر طبق آن، معتقدان به قدم قرآن باید تأدیب میشدند. در پی این فرمان افراد زیادی از جمله احمد بن حنبل پیشوای اهل الحدیث به زندان افتادند و شکنجهها دیدند. این