149
روش‌شناسي علم کلام

فِعلة، مصدر نوعی «فطر» است که بر نوع و حالت خاصی از آغاز خلقت دلالت می‌کند؛ همان‌طور که جِلسه، بیانگر نوع خاصی از جلوس و نشستن است.
حاصل آن‌که فطری شدن فطریات اعتقادی، همچون معرفت خدا و توحید، به این معنا است که خداوند این موارد را به همه انسان‌ها معرفی کرده و درباره آن‌ها از همه مردم پیمان گرفته است. این معرفت‌ها در روح و جان آدمیان باقی مانده و همه انسان‌ها هنگام تولد حامل این معارف فطری هستند.
باید توجه داشت که فطری‌بودن معارف پیش‌گفته به این معنا نیست که انسان‌ها از همان آغاز تولد به این معارف توجه دارند؛ بلکه مقصود این است که انسان‌ها حامل چنین معارفی هستند، امّا آن‌ها را فراموش کرده‌اند و از آن‌ها غافلند. آدمیان پس از رشد و بلوغ و پس از تذکرهای انبیا و مبلغان الهی متذکر معارف فطری می‌شوند و حجت بر آن‌ها تمام می‌شود و پس از آن، یا در برابر این حجت تسلیم می‌شوند و شکر نعمت به جا می‌آورند یا کفر می‌ورزند و راه انکار را پیش می‌گیرند.
این گونه فطریات را فطریات قلبی می‌نامند، چون خداوند آنها را مستقیماً در روح و جان انسان‌ها قرار داده است و آدمی با قوای معرفتی خود یعنی عقل و حس آنها را اکتساب نکرده است.
از مهم‌ترین فطریات، حسن و قبح عقلی است. در قرآن کریم از الهام فجور و تقوی سخن گفته شده۱ و در احادیث از نوری که در قلب انسان تابیده و با آن انسان برخی خوبی‌ها و برخی بدی‌ها را درک می‌کند. نام این نور عقل است.۲ بر این اساس، حسن و قبح عقلی و فطری است.
این فطریات را فطریات عقلی می‌نامند، زیرا به نور عقل بر می‌گردد و انسان با نور عقل آنها را دریافت می‌کند و به خوب و بد اعمال پی می‌برد بدون آن که به آموزش و اکتساب نیازی داشته باشد. در حدیثی امیرمؤمنان علیه السلام از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می‌کند:

1.. ر.ک: شمس: ۸.

2.. ر.ک: علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج۱، ص۹۹.


روش‌شناسي علم کلام
148

به خاطر بیاور زمانی را که پروردگار تو، از پشت بنی‌آدم، فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را به خودشان گواه گرفت. پرسید: آیا پروردگارتان نیستم!؟ گفتند: آری، گواهی می‌دهیم؛ تا این‌که روز رستاخیز نتوانید بهانه بیاورید و [بگویید: ما از این غافل بودیم. یا بگویید: پدران ما قبل از ما مشرک بودند و ما هم فرزندان بعد از آن‌ها بودیم. آیا ما را به سبب آنچه باطل‌گروان انجام می‌دادند، نابود می‌کنی؟
آیه شریفه، مرحله‌ای از وجود انسان‌ها را توضیح می‌دهد که در آن، پروردگار، از فرزندان آدم به ربوبیّت خویش اقرار گرفت. این اقرار، بدان جهت گرفته شد، که کافران و مشرکان، روز قیامت نتوانند بگویند ما از خدا غافل بودیم یا چون پدران ما مشرک بودند، ما نیز مشرک شدیم.۱
زراره می‌گوید: از امام باقر علیه السلام درباره آیه میثاق پرسیدم. فرمود:
أخرج من ظهر آدم ذریته الی یوم القیامة، فخرجوا کالذرّ، فعرّفهم و أراهم نفسه ولولا ذلک لم یعرف أحد ربّه؛۲خداوند، فرزندان آدم تا روز قیامت را از صلب او بیرون آورد. آن‌ها به‌صورت ذرات کوچکی خارج شدند؛ پس خود را به آنان نمایاند و شناساند. اگر این واقعه رخ نمی‌داد، کسی پروردگارش را نمی‌شناخت.
امام صادق علیه السلام درباره آیه میثاق می‌فرماید:
ثبتت المعرفة فی قلوبهم و نسوا الموقف و سیذکرونه یوماً و لولا ذلک، لم یدر أحد من خالقه و لا من رازقه.۳
بنابراین، نقطه آغازین فطرت به جهانی پیش از دنیا برمی‌گردد و آدمی از آن رو در دنیا خداشناس است که در جهان پیشین خداشناس شده و چون با حالت خداشناسی دراین دنیا آفریده شده، به چنین خداشناسی، فطرت گفته می‌شود؛ زیرا فطرت بر وزن

1.. سید محمد بهشتی، خدا از دیدگاه قرآن، ص۴۷.

2.. کلینى، الکافی، ج‌۲، ص‌‌۱۳.

3.. احمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۳۷۶.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197142
صفحه از 235
پرینت  ارسال به