همه انسانها و فطریات مختص به انسان یا گروهی از انسانها تقسیم کرد. به دیگر سخن، این که همه انسانها دارای فطرتند، مانع از این نیست که انسانها دارای فطرتهای متفاوت باشند؛ همان طور که ممکن است همه آنها دارای فطرت مشترک باشند یا دارای فطرت مشترک و فطرت ویژه هر دو، باشند. در بحث هر یک از مصادیق فطرت باید روشن شود که این مصداق آیا از فطرت مشترک است یا مختص؟
در تفسیر فطرت دیدگاهها و دلایلی مطرح شده که مجال طرح آنها نیست. همچنین برای فطرت اقسامی ذکر شده، از جمله فطرت گرایشی و فطرت معرفتی. فطرت معرفتی مقصود است. منظور از این فطرت، که در آیات و احادیث ذکر شده، معرفتهایی است که خداوند در روح و جان همه انسانها قرار داده است.۱
فطرت معرفتی از منظر آیات و روایات مصادیق متعددی دارد که از جمله مهمترین و پر تاکیدترین آنها فطرت خداشناسی است. بر اساس این متون، انسانها حامل معرفتی از خداوند هستند که توسط خود خدا و در عوالم پیشین، در آنها نهاده شده و حتی دیگر معرفتها نیز به گونهای به این معرفت برمیگردد واگر این معرفت نبود، انسانها رب خود را نمیشناختند:
اخرج من ظهر آدم ذریته الی یوم القیامه، فخرجوا کالذر، فعرفهم و أراهم نفسه، و لو لا ذلک، لم یعرف أحد ربه؛۲خدا فرزندان آدم را تا روز قیامت، از پشت آدم بیرون آورد. آنها به صورت ذرات کوچکی بودند. آنگاه خود را به آنان نمایاند و شناساند و اگر این واقعه رخ نمیداد، کسی پروردگارش را نمیشناخت.
امام علی علیه السلام میفرماید:
الحمد لله الذی الهم عباده حمده و فاطرهم علی معرفة ربوبیته.۳