141
روش‌شناسي علم کلام

حکم و موضوع، به روشنی درک می‌کند که مقصود از «ید» در جمله (ید الله فوق ایدیهم)۱ قدرت و حمایت است نه دست ظاهری.
نکته دیگر این که گاه عقل با منطق و دلیل نقلی و گاه با مدلول التزامی نقل متعارض می‌شود. صورت اخیر نیز در بحث تعارض داخل است، مشروط به این که مدلول التزامی تحت عنوان نص یا عنوان ظاهر قرار گیرد، به نحوی که عرفاً نص یا ظهور بر آن اطلاق شود.
نکته دیگر این که در بحث تعارض، منظور از قطع و ظن، نوعی است نه شخصی. ممکن است شخصی از صدها روایت به قطع نرسد، اما شخص دیگر با یک روایت قاطع شود. منظور هیچ یک از این‌ها در این بحث نیست بلکه قطع و ظنی که انسان‌های طبیعی و متعارف به آن می‌رسند منظور نظر است.
نکته دیگر این که در بحث تعارض، فرد در مقام قضاوت قرار دارد و در مقام قاطع نمی‌باشد. توضیح این‌که تعارض عقل قطعی و نقل قطعی اگر به مقام قاطع برگردانده شود، تعارض رخ نمی‌دهد، زیرا معنا ندارد که شخصی از راه عقل مثلاً به حدوث جهان و از راه نقل به قدم جهان یقین کند. اگر حدوث عالم را صد درصد درست می‌داند، دیگر ممکن نیست قدم عالم را نیز صد درصد درست بداند. بنابراین بحث تعارض دلایل قطعی در مقام قضاوت مطرح می‌شود و قطع دو طرف شأنی است. یعنی هر یک از دو دلیل شأنیت قطع نوعی را دارند، حتی در خصوص تعارض قطع وظن هم مطلب از همین قرار است چون معنا ندارد که شخصی حدوث عالم را صد درصددرست بداند و قدم عالم را هشتاد درصددرست بداند.

حل تعارض

بر اساس مباحث قبلی، تعارض عقل و نقل دو صورت دارد: تعارض عقل قطعی با نقل اطمینانی و تعارض عقل قطعی با نقل قطعی.

1.. فتح: ۱۰.


روش‌شناسي علم کلام
140

تعارض دلیل قطعی و دلیل وهمی و تعارض دلیل ظنی و دلیل وهمی، می‌تواند داشته باشد اما از میان این صور تنها چند صورت قابل بحث است.
در مباحث قبلی اشاره شد که دلیل نقلی هم در صورت قطعی بودن معتبر است و هم در صورت وثوق و اطمینان به آن. اما دلیل عقلی تنها در صورتی که یقین ریاضی یا یقین عقل سلیم را حاصل کند، حجت است و دلیل عقلی ظنی معتبر نیست. بر این اساس صور تعارض عبارت خواهد بود از تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی قطعی و تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی اطمینانی.
نکته دیگر این که در اکثر مواردی که میان عقل و وحی تعارض رخ می‌دهد، تعارض بدوی است و بر اساس قاعده «الجمع مهما امکن اولی من الطرح»، عقل می‌تواند راه حلی برای جمع بیابد و از این که تعارض بدوی به تعارض مستقر تبدیل شود جلوگیری نماید. یکی از کارهای اصلی عقل استنباطی، یافتن راه حل جمع میان ادله متعارض است. تعارض بدوی هر چند از لحاظ لغوی تعارض است اما از معنای اصطلاحی تعارض خارج است.
برخی از مباحث علم اصول مانند مقدّم کردن خاص بر عام و مقید بر مطلق و مبحث حکومت و ورود به جهت رفع تعارض بدوی و جمع ادله است.
به نظر می‌رسد اگر از روش تعامل میان عقل و نقل استفاده شود و همه کارکردهای عقل در کنار وحی و با هم به کار گرفته شود، اکثر قریب به اتفاق تعارضات حل خواهد‌شد.
برای مثال معمولاً آیاتی که سخن از «یَد الله» به میان آورده۱ به عنوان مثالی برای تعارض عقل و وحی ذکر می‌شود در حالی که ید در لغت به معنای قدرت و حمایت و بخشش۲ نیز به کار می‌رود و عقل به کمک داده‌های عقل نظری و نیز با رعایت تناسب

1.. ر.ک: آل عمران: ۲۶و۷۳ ؛ مائده : ۶۴ ؛ حدید: ۲۹.

2.. ر.ک: ابی الحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۵۱، ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۵، ص۲۹۳.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 196925
صفحه از 235
پرینت  ارسال به