اصلاً علم غیر دینی نداریم نه زمین شناسی و نه هیچ علم دیگر، نه مطلق و رهاست و نه غیردینی، بلکه فقط دینی است.۱
پس علم هرگز سکولار نیست، گر چه عالم سکولار میشود.۲
از جمله دلایل ایشان برای دینی بودن هر فهم یقینی و اطمینانی عقل و تجربه این است که «دلیل عقلی و نقلی هر دو موهبت الهی اند»۳ . همچنین چون حقیقتاً عالم، صنع خدای تعالی است، پس علم لاجرم الهی و دینی است.۴
در نقد این نظریه باید گفت اولاً موهبتی بودن عقل و نقل و مخلوق بودن عالم دلیل نمیشود که هر آنچه را عقل و تجربه در باب عالم فهمید درست باشد، چه رسد به این که دینی باشد. ثانیاً هیچ تلازمی میان درست بودن یک مطلب و دینی بودن آن وجود ندارد. برای مثال این که به صورت قطعی راه حل معادله دو مجهولی و دیفرانسیل و انتگرال را کشف کرده یا به صورت اطمینانی فهمیدهشود که خاک فلان شهر از نوع خاصی است هر چند ممکن است درست باشد اما دینی نیست.
برای اثبات دینی بودن گزارههای علوم مختلف باید ملاک دینی بودن روشن شود و این ملاک به اثبات برسد که این نظریه فاقد آن است.
البته این نظریه با واقعیت علوم امروزی بیگانه است، زیرا علوم، امروزه عبارت است از مجموعهای از نظریات که مبتنی بر پیش فرضهای مختلف و پارادایمهای متفاوت است. اگر همه این نظریات را به دین نسبت داده شود، امور متناقض را به دین نسبت داده شده است و اگر یکی را به دین نسبت دهند ملاک این ترجیح چیست؟
در علوم امروزی، علمی بودن یک مطلب به معنای درستی آن نیست، بلکه به این معناست که به روش خاصی مستند است، از این رو دیدگاههای مختلف در علوم به عنوان علم مطرح میشود و این گونه نیست که تنها یک نظریه، علمی تلقی شود و دیدگاههای دیگر غیرعلمی دانسته شود.