میتوان مطلب را پذیرفت اما به عنوان مطلبی عادی نه مطلب دینی. چون حجیّت شرعی متوقّف بر وجود اثر شرعی است و در اینجا فرض این است که موضوع بحث هیچ ارتباطی با دین و شرع ندارد.
اگر فرض شود که فردی در برابر دو اعتقاد قرار گرفته و راه سومی مثل توقّف و سکوت نیست و نسبت به یک اعتقاد دلیل و اطمینان وجود دارد و نسبت به اعتقاد دیگر دلیل وجود ندادر و احتمال دسترسی آن نیز ضعیف است؛ در اینجا عقل حکم میکند اعتقاد معقول پذیرفته شود و اعتقاد غیر معقول کنار گذاشته شود. این مطلب خواه در عقاید و خواه در اعمال، خواه امور دینی و خواه امور غیر دینی جاری است.
گاهی معقول بودن یک مطلب از این جهت است که موافق با احتیاط است. در اینجا هم اگر امر، دایر مدار اعتقاد به گزاره موافق احتیاط یا گزاره خلاف احتیاط باشد؛ عقل از باب احتیاط _ به خصوص اگر محتمل بزرگ باشد _ حکم به پیروی از گزاره موافق به احتیاط میکند. برای مثال اگر فرض کنیم شخصی دلیلی بر اثبات یا ردّ وجود خدا نداشته باشد و همه این دلایل را رد کند و در حالت شک به سر برد، در این فرض میتوان از راه دلیل احتیاط عقلی، او را ملزم به پذیرش وجود خدا کرد؛ زیرا او میان دو راه ایمان و کفر قرار دارد. اگر ایمان بیاورد و خدا وجود داشته باشد به سود بی نهایت میرسد و اگر بر عکس باشد زیان کمی خواهد داشت. اما اگر کفر بورزد و خدا وجود داشته باشد ضرر بی نهایت و در صورت عکس سود کمی خواهد برد. در اینجا احتیاط عقلی اقتضا میکند که وجود خدا را بپذیرد. این دلیل را پاسکال با عنوان برهان شرط بندی۱ مطرح کرده و در احادیث نیز به گونهای به آن اشاره شده و میتوان آن را دلیل احتیاط عقلی نامید.۲ البته دلایل قطعی بر اثبات وجود خدا وجود دارد، اما دلیل احتیاط عقلی برای انسان شکاک میتواند مفید باشد.