جامعه و کشور منوط به پذیرش آن دسته از مشهورات جامعه است که به صورت قوانین موضوعه در آمده است. اما سخن در باب حجیّت این امور در اعتقادات و یا نسبت دادن مطلبی به دین است.
روشن است که اعتبار عقلاء و شهرت مطلبی نزد عقلا، از جهت خود شهرت و اعتبار، هیچ حجیتی برای اعتقاد به صحّت مؤدای این اعتبار یا نسبت دادن آن به دین و خدا نیست. به عبارت دیگر، ملازمهای بین اعتبار و شهرت عقلایی و واقعیت داشتن و اعتبار شارع وجود ندارد و قاعده «کلّما حکم به العقل حکم به الشرع» مختص حکم عقل است و شامل مشهورات عقلایی نمیشود. از این حکم دو مورد استثنا میشود. یکی این که امور عقلایی به گونهای به حکم عقل باز گردد و از مصادیق حکمی از احکام عقل قرار گیرد. مانند آنچه در باب سیره عقلا در مورد حجیت خبر موثوق به و ظهور گفته شد یا یقینیات عقلی که در نزد عقلا مشهور نیز هست. در این موارد، حجیت مشهورات عقلایی از باب حجیت عقل میباشد. گاه مشهورات به دو قسم بالمعنی الاعم و بالمعنی الاخص تقسیم میشود و این قسم مشهورات در ذیل مشهورات بالمعنی الاعم قرار میگیرد.۱
مورد دوم آن دسته از امور عقلایی است که توسط شارع تأیید شده باشد یا عدم ردع شارع را در پی داشته باشد و عدم ردع نوعی تأیید باشد. مانند آن دسته از سیرههای عقلایی که به تأیید شرع رسیده باشد. در این موارد حجیّت مشهورات عقلی به دلیل تأیید نقل است و به نقل باز میگردد.
امور معقول و موجّه و حجیّت آنها
در بسیاری از موارد عقل برای مطلبی دلیل یا شواهدی دارد، اما دلیل و یا مجموع شواهد فرد را به یقین نمیرساند، بلکه حداکثر به وثوق و اطمینان میرسد. اینگونه امور را از آن رو معقول میخوانند که اولاً عقل دلیلی بر آن اقامه شده است و ثانیاً نسبت به آن اطمینان وجود دارد. این موارد از ذیل ظنی که در قرآن از پیروی آن نهی شده است، خارج است، زیرا ظن مطرح در لغت عرب و قرآن مطلب بیدلیل است که وثوقی نسبت به آن نیست.