101
روش‌شناسي علم کلام

البته گاه مستقیماً حقایق را درک می‌کند و گاه از ابزارهای دیگری مانند حواس استفاده می‌کند. گذشته از این عقل، انسان را به خوبی‌ها دعوت می‌کند.
مناسب است در این‌جا جهت روشن‌تر شدن مفهوم عقل دینی، اشاره‌ای به معنای اصطلاحی عقل شود.
برای عقل در فلسفه و کلام معانی متعدّدی ذکر شده است. افلاطون عقل را قوه شهود مُثُل و صور کلّی می‌داند۱ و ارسطو قوه انتزاع مفاهیم کلی از مفاهیم جزئی خیالی.۲ در نگاه کانت عقل قوه فرارونده از پدیدارها به سوی اشیاء فی نفسه و دستیابی به امر نامشروط و لا بشرط غیر تجربی است.۳ شیخ مفید عقل را قوه استنباط۴ یا قوه رسیدن از معلوم به مجهول۵ می‌داند. سید مرتضی و شیخ طوسی عقل را مجموعه علوم یا مجموعه علومی خاص می‌دانند.۶
به عقیده ملاصدرا عقل به صورت اشتراک لفظی در شش معنای زیر به کار می‌رود:
۱. عقل در کتاب برهان، غریزه‌ای است که با آن انسان از چارپایان جدا می‌شود و آماده پذیرش دانشهای نظری و تدبیر صناعات فکری می‌شود. عقل به این معنا قوه‌ای است که نفس با آن بدون قیاس و فکر و به صورت فطری به مقدمات بدیهی دست می‌یابد.
۲. منظور متکلّمان از عقل (به زعم ملاصدرا) مشهورات عامه است.
۳. مقصود از عقل در کتاب‌های اخلاق، قوه‌ای است که با آن بایدها و نبایدها ادراک می‌شود.
۴. منظور اکثر مردم از عقل فهم خوب و سریع کاری که باید انجام یا ترک شود است، هر چند در باب اغراض دنیوی و هواهای نفسانی باشد.

1.. ر.ک: افلاطون، دوره‌ آثار افلاطون‌، ج۲، کتاب ششم و هفتم.

2.. ر.ک: ارسطو، درباره‌ نفس‌، ص۲۲۳.

3.. ر.ک: فردریک کاپلستون، کانت‌، ص۱۲۹، یوستوس‌ هارتناک‌، نظریه‌ معرفت‌ در فلسفه کانت‌، صص ۱۲۹ _ ۱۳۵.

4.. شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۲۲.

5.. همان، ص۲۱.

6.. سیدمرتضی، الذخیره فی علم‌الکلام، ص۱۲۱؛ شیخ طوسی، تمهید الاصول، صص ۱۰۹، ۱۶۹، ۱۷۰.


روش‌شناسي علم کلام
100

از جمله آثار و لشکریان عقل، علم است؛ زیرا لازمه پیروی از عقل، فراگیری دانش است. از سوی دیگر جهل به معنای نادانی و فقدان علم از سپاهیان نیروی جهل و شهوت است؛ زیرا که لازمه جهل و شهوت، ترک علم و دانش است.
این دو معنای جهل ریشه در لغت عرب نیز دارد. فارس بن زکریا می‌گوید:
جهل دو اصل و دو معنای اصلی دارد: یکی خلاف علم و دیگری خلاف طمأنینه است و از همین معنای دوم است که به چوبی که با آن تکه‌های آتش را حرکت می‌دهند، مجهل می‌گویند و نیز گفته می‌شود: «استجهلت الریح الغصن»؛ یعنی «باد، شاخه درخت را حرکت داد و شاخه مضطرب و متحرک شد»۱ بنابراین در لغت عرب نیز جهل دو معنای اصلی دارد:یکی عدم علم و دیگری حالتی در انسان که از آن به سستی و سبکی تعبیر می‌شود و در مقابل حالت طمأنینه قراردارد.
زبان‌شناس و اسلام‌شناس معاصر، ایزوتسو، پس از بررسی اشعار زمان جاهلیت و نیز تحقیق در آیات قرآن مجید، سه معنا برای جهل می‌یابد؛ معنای نخست جهل «الگوی برجسته رفتار تندخوی بی‌پروایی است که با اندکی انگیختگی ممکن است قدرت تسلط بر نفس را از کف بدهد و در نتیجه بی‌باکانه به عمل برخیزد و هوس کور غیرقابل مهار کردنی، محرک او باشد؛ بی‌آن که هیچ در آن بیندیشد که پیامد عمل مصیبت‌بار او چه خواهد بود. در مقابل این جنبه جهل است که تصور حلم در درجه اول متعارض است»۲ نتیجه معنای اوّل جهل، معنای دوم آن یعنی ضعیف شدن عقل و ناکارآمدی آن است. معنای سوم جهل، عدم علم است.
در بحث از کارکردهای عقل در خصوص تقابل عقل با جهل و هوای نفس توضیح بیشتری خواهد آمد و بیان خواهد شد که عقل نیز از ادراک هست‌ها و نیست‌ها و بایدها و نبایدها، به خوبی‌ها نیز دعوت می‌کند، همان‌طور که جهل و شهوت به بدی‌ها دعوت می‌کند. گذشته از این که عقل مسیر دست‌یابی به خوبی‌ها را نیز به انسان نشان می‌دهد.
خلاصه آن که عقل در منابع دینی به معنایی بسیار گسترده‌تر از اصطلاحات موجود درباره عقل است و به معنای حقیقی نوری است که با آن، نفس حقایق را ادراک می‌کند.

1.. ابی الحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۴۸۹.

2.. ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص۲۶۴.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197163
صفحه از 235
پرینت  ارسال به