داریم این روش را رد میکند. سپس میافزاید: اما اگر کسی تقلید نمود سیره بر این است که عقاب و طرد ندارد.۱ وی در ادامه میگوید:
علی أنّ الّذی یقوی فی نفسی: أنّ المقلّد للمحقّ فی أصول الدّیانات و إن کان مخطئا فی تقلیده، غیر مؤاخذ به، و أنّه معفوّ عنه، و إنّما قلنا ذلک لمثل هذه الطّریقة الّتی قدّمناها لأنّی لم أجد أحدا من الطّائفة و لا من الأئمّة قطع موالاة من سمع قولهم و اعتقد مثل اعتقادهم، و إن لم یسند ذلک إلی حجّة عقل أو شرع.۲
مشاهده میشود که ایشان تقلید و در نتیجه، عمل به خبر واحد، در اصول اعتقادی را نمیپذیرد، اما بیان میدارد که نوع برخورد ائمه علیهم السلام و اصحاب نشان میدهد اگر کسی از چنین راه خطائی میرفته، وی را مؤاخذه نمیفرمودهاند. این همان قول ششم بود که شیخ انصاری در موضوع بحث نقل کرد و آن را به شیخ طوسی نسبت داد.
به نظر میرسد این سیره همان سیره عقلا در پذیرش امر مورد موثوق _ خواه در عقاید و خواه در اعمال _ است وچون مردم از شنیدن سخن معصومان، به وثوق و اطمینان میرسند، آنها دارای حجت هستند و در نتیجه، مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند. در حالی که اگر چنین حجتی وجود نداشت با توجه به اهمیت عقاید مؤاخذه امری قطعی بود، همانگونه که به خاطر گناه عملی که اهمیتش کمتر از گناه اعتقادی است، افراد مورد مؤاخذه قرار میگیرند. بنابراین، میتوان همین سیره عقلایی را دلیل بر حجیّت خبر واحد دانست، زیرا روال شارع این است که اگر سیرهای مورد تایید نبود از آن شدیداً نهی میکند و مجازات سنگینی برای آن اعلام میکند، همان طور که در اموری همچون ربا و قیاس مشاهده میشود.
در خصوص دو دلیلی که شیخ به عنوان مانع سرایت سیره به اعتقادات ذکر کرد، باید گفت هیچ دلیل عقلی و شرعی بر حرمت تقلید از معصوم وجود ندارد، بلکه آیات و