۲. اینکه اندیشمندان _ به ویژه متکلّمان _ در طول تاریخ از چه روشهایی استفاده کردهاند؛ مثلاً شیعه از چه روشی و اهل سنّت از چه روشی بهره بردهاند؟ و در میان شیعیان اندیشمندان هر عصر در این مسأله چه آرائی بیان کردهاند؟ این نوع از پژوهش را میتوان «روششناسی تاریخی» و به تعبیر دقیقتر «تاریخ روششناسی» نامید. در این کتاب مقصود از روششناسی، نوع اول است، هرچند از نوع دوم نیز بنا به ضرورت از جهت روشنتر شدن برخی مباحث، استفاده خواهد شد.
نتیجه کلام این که، سخن در باب روششناسی در معنای عام، هم شامل حجیّت منابع میشود و هم روش بهرهگیری از منابع و همچنین شامل روششناسی منطقی و هم روششناسی تاریخی میشود.
از آنجا که بسیاری از مباحث علم اصول فقه عملی، از جمله مباحث الفاظ و مباحث حجیت، در علم «اصولِ فقه اعتقادی» نیز جاری است در این کتاب درباره این مباحث مشترک سخن نخواهیم گفت و تنها به آن دسته از مباحث روششناسی کلام که اختصاصی کلام بوده و در علم اصول فقه مورد بحث قرار نگرفته و یا نیازمند به تکمیل و اصلاح است، پرداخته میشود.
پیش از شروع به اصل مباحث، لازم است توضیحی هر چند کوتاه درباره حجیّت نیز داده شود تا مراد از این واژه مهم و پرکاربرد در بحث ما روشن شود.
مفهوم حجیّت
حجّت در لغت از واژه حجّ به معنای «قصد» گرفته شده است۱ و به معنای «دلیل و برهان» آمده است۲ و بدین خاطر به دلیل، حجّت گفته شده است که به وسیله دلیل، حقیقت مطلوب، روشن میشود. از این رو «احتجاج» به معنای غلبه کردن بر خصم به وسیله دلیل، معنا شده است.۳