37
روش‌شناسي علم کلام

روش‌شناسی یا متدولوژی۱ در صدد شناخت روش علم و در واقع یک علم درجه دو است که به بررسی راهی می‌پردازد که ما را در یک علم به معرفت می‌رساند یا به تعبیر دیگر می‌توان آن را علم کشف راه بهره‌گیری از منابع برای رسیدن به غایات و اهداف در یک علم خاص نیز دانست. اما قبل از بررسی راه بهره‌گیری از منابع، باید نسبت به این منابع و اعتبار و حجیّت آنها نیز آگاهی داشت. بنابراین بررسی منابع و میزان اعتبار و حجیّت آنها نیز وارد علم روش‌شناسی خواهد شد. ۲
در علم اصول فقه نیز وقتی سخن از حجیّت (حجیّت قرآن، ظواهر، خبر واحد، اجماع و...) به میان می‌آید، در واقع منظور دریافت این موضوع است که معارف دین از چه منابعی حاصل می‌شود و کدام منبع و روش برای معرفت بخشی اعتبار دارند. علاوه بر این مسائل، مباحث روش‌شناسی به معنای خاص (یعنی روش مراجعه به روایات با قطع نظر از حجیّت و این‌که روایات معرفت بخشی دارند) که در مباحث الفاظ تجلّی یافته است، نیز مورد بحث قرار می‌گیرد.
نکته دیگر در بررسی روش علم کلام این است که این پژوهش به دو صورت می‌تواند انجام پذیرد:
۱. این‌که چگونه و با چه روشی به قرآن و روایات مراجعه کنیم و در این زمینه چه نکاتی وجود دارد که باید رعایت شود. مباحث الفاظ، عام و خاص و مطلق و مقیّد در اصول فقه، نمونه‌هایی از این مورد به شمار می‌آیند. این‌که بدانیم مثلاً عام را حمل بر خاص کرده و به آن تخصیص بزنیم خود روشن‌گر روش مراجعه به متن برای استنباط صحیح است. به بیان دیگر در قسم اول درباره روش درست سخن گفته می‌شود و طرح اقوال و آراء مقصود اصلی نیست. این نوع از پژوهش را می‌توان «روش‌شناسی منطقی» نامید.

1.. Methodology.

2.. در مورد معانی روش‌شناسی رک: عبدالله عبداللهی، درآمدی بر فلسفه علم و پژوهش در علوم انسانی، ج۱، ص۲۰ ؛ فلیسین شاله، شناخت روش علوم یا فلسفه علمی، ص۲۲ _ ۲۵؛ اصغر دادبه، کلیات فلسفه، صص ۶۳ و ۸۶.


روش‌شناسي علم کلام
36

مشخص کند که بر اساس آن تکلیف معیّن گردد و شخص از حیرت بیرون بیاید که به آن اصول عملیه گفته می‌شود که متصدّی بحث از آنها علم اصول فقه است.
اما در علم کلام این‌گونه بحث‌ها مطرح نیست، زیرا علم کلام مربوط به عمل جوانحی یعنی ایمان و باور است، نه عمل جوارحی و در مورد اعتقادات اگر به یقین یا ظن معتبر نرسد، راهی دیگری هم می‌تواند وجود داشته باشد که عبارت است از «تعلیق».
معنای تعلیق این است که نسبت به گزاره‌ای خاص نه پذیرفته شود و نه ردّ شود. به عنوان مثال اگر روایتی فاقد سند یافت شود که براساس آن درختی با پنج میوه در بهشت وجود دارد، در مقام اعتقاد (عمل جوانحی) گفته می‌شود که اگر چنین درختی در بهشت هست، به آن معتقدیم و الا نه. چنین راه کاری در عمل جوارحی نیست از این رو در این گونه اعمال نیازمند به اصول عملیه هستیم. البته تعلیق غیر از انکار است زیرا قبول یا انکار دلیل می‌خواهد و توقف مربوط به وقتی است که هیچ کدام از دو طرف دلیل قابل قبولی نداشته باشد.
تمایز کلام و فلسفه نیز در همین سه محور قابل بیان است. موضوع فلسفه را موجود بما هو موجود۱ یا جواهر مجرّده۲ دانسته‌اند. روش آن فقط عقلی است و غایت آن نیز ارائه یک نظام عقلانی از جهان و مراتب هستی است، اما علم کلام چنان‌که پیش‌تر گفته شد، بر محور عقاید و باورها است و با روشی عقلی و نقلی حرکت می‌کند و غایت آن نیز کشف و دفاع از آموزه‌های اعتقادی دین است.

مفهوم روش‌شناسی

وقتی گفته می‌شود فلسفه روش عقلی دارد؛ منظور این است که در این علم از طریق و شیوه عقلی بهره برده می‌شود و یا وقتی سخن از روش تجربی در علومی مانند فیزیک و شیمی به میان می‌آید منظور همین معناست. پس روش به معنای راه رسیدن به معرفت در یک علم خاص است.

1.. ر.ک: ابن سینا، الشفاء(الالهیات)، ج۱، ص۹؛ ابن سینا، عیون الحکمة، ج۴۷؛ صدر الدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۲۴.

2.. ر.ک: قطب الدین الرازى، المحاکمات بین شرحى الاشارات‏، ج۳، ص۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسي علم کلام
    پدیدآورنده :
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 197123
صفحه از 235
پرینت  ارسال به