فیقع فی قلب هذا الانسان نور، فیفهم الفریضة و السنة، و الجیّد و الردیّ، الا و مثل العقل فی القلب کمثل السراج فی وسط البیت.۱
در این حدیث، تصریح شده که انسان با عقلی که فطری و غیراکتسابی است، خوب و بد را میفهمد. از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
بندگان به وسیله عقل، عمل نیکو را از عمل زشت میشناسند.۲
از اینگونه احادیث روشن میشود که شناخت اخلاق و کارهای خوب و بد، دستکم در پارهای موارد، فطری است به این معنا که انسان با عقل فطری و خدادادی و بدون اکتساب و یادگیری، میفهمد که برخی از کارها خوب و برخی دیگر بد است. همین نکته، مهمترین تفاوت فطریات عقلی با دیگر شناختهای عقلی است.
بدین سان نقش فطرت در معرفت های قلبی و نظری و عملی روشن میشود. توجه به این بحث هم در تشخیص متون تذکری و درک درست آن و هم در استفاده از روش عقلی و توجه به گنجینههای عقل و درک کاملتر عقل می تواند مفید باشد، چیزی که در فلسفه و کلام متأخر ما کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
بر اساس بحث فطرت، روش تنبیه و تذکر جایگاه ویژه ای هم در مقام استنباط آموزههای دینی و هم در مقام دفاع از این آموزهها خواهد داشت. در بحث دفاع روش تنبیه و تذکر را مطرح خواهد شد.