فرمود: هفت چیز بر خردمندی صاحبان خرد دلالت دارد: ثروت از میزان عقل صاحب مال پرده بر میدارد و ... .
پرسشی که میتوان در این جا مطرح نمود این است که از یک سو گفته میشود، تدبیر معاش و اصلاح امور دنیا از کارکردهای عقل است و در همین راستا میدانیم که چه بسیار بودهاند انسانهایی که به جهت اصلاح امور دنیاییشان از هیچ ظلم و نیرنگ دست نکشیدند و از سویی دیگر گفته میشود «العقل ما عُبد به الرحمن». آیا میتوان گفت آنچه این افراد به کار میبستند که منشأ عبودیّت شیطان است، عقل بوده است؟
پاسخ اینکه، چنانچه ذکر شد عقل دارای سه کارکرد است، اگر آنچه که عقل ابزاری تدبیر میکند، بر اساس و مطابق با یافتههای جنبه نظری و عملی عقل بوده و تدبیر عقل ابزاری برای رسیدن به اهداف تعیین شده توسط عقل عملی باشد، در اصطلاح دینی می توان آن را عقل به شمار آورد و به عبارت دیگر، وقتی عقل نظری وجود خداوند را ثابت کرد و عقل عملی وجوب اطاعت او را درک نمود، اگر تدبیری که عقل ابزاری میاندیشد، در این مسیر و برای تحقق عبادت و بهتر انجام شدن آن باشد، اطلاق عقل به آن صحیح است والّا همان گونه که در احادیث آمده، فقط شباهتی اسمی و ظاهری با عقل دارد، نه اینکه واقعا عقل باشد: تلک النّکراء تلک الشیطنة و هی شبیهة بالعقل و لیست بعقل؛۱ زیرا در مسیر شیطان قرار گرفته است و در حقیقت در راستای جهل، عمل مینماید.
به همین دلیل میتوان گفت عقل ابزاری در اصطلاح غیر دینی میتواند در مسیر جهل و یا در مسیر عقل قرار بگیرد و حالتی خنثی دارد. اما در اصطلاح دینی، اگر عقل ابزاری در مسیر عقل نظری و عملی قرار گیرد، عقل نامیده میشود و اگر در مسیر جهل عمل کرد، نکراء و شیطنت نام میگیرد.
نقطه مقابل اصطلاح دینی، اصطلاح هیوم از عقل است، او عقل ابزاری را خدمتگزار امیال و شهوات و انفعالات میداند.۲