کارکرد دوم عقل یعنی امر و نهی، مانند این است که خداوند در قرآن میفرماید: (ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر).۱ نهی نماز به معنای اراده که پس از آن فعل صادر میشود نیست، بلکه باز دارندگی نماز به صورت اقتضائی و دعوت به خوبیها و ترک بدیها و حداکثر فشار روحی بر انسان است و مجبور شدن انسان نسبت به انجام و ترک عملی خاص را در پی ندارد.
بنابراین عقل عملی هم حسن و قبح افعال را به صورت کلی و جزئی درک میکند و هم حکم به باید و نباید میکند و هم بر انسان فشار روحی میآورد، اما همه اینها در مرحله اقتضاء است نه علت تامه. حکم تکوینی تخلف ناپذیر، البته پس از امضای خداوند، به اراده نفس قادر مختار بر میگردد نه عقل. این ادراک و حکم و فشار به قدرت عقل عملی باز میگردد و انسان با نور عقل این قدرت را در خود وجدان میکند و لازم نیست که به امور دیگر مانند مصالح اجتماعی یا امر شارع یا ضرورت بالقیاس نسبت به کمال و سعادت نهایی باز گردانده شود.
کارکرد دوم عقل عملی، کاملاً بر معنای لغوی عقل که معادل نهی و زجر است، منطبق میباشد، هر چند کارکرد اول عقل عملی و نیز دیگر کارکردهای عقل هر یک به گونهای هر چند بعید، در مسیر ترک بدیهاست. در بحث از کارکرد ابزاری مجدداً راجع به این موضوع، صحبت خواهد شد.
کارکرد ابزاری
از این کارکرد عقل در احادیث به «تدبیر» «معاش» تعبیر شده است و منظور از آن عقلی است که انسان را به تدبیر و اصلاح امور زندگی و سامان بخشی به معاش دنیوی هدایت میکند. این عقل در صدد یافتن تدابیری است که انسان را به اهداف مورد نظرش در زندگی برساند. بر اساس این تعریف از عقل، همه علوم و تکنولوژیهایی که برای رسیدن به اهداف مشخصی به دست میآید، به عقل ابزاری بر میگردد. البته این مطلب منافاتی با این که عقل نظری و حسی، در تولید این علوم دخالت داده شود، ندارد. زیرا