««« مطالعه کتاب »»»
نام منبع : دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ
پدید آورنده :
سایر پدیدآورندگان : طباطبایی نژاد، سید محمود؛ سید طبائی، سید روح الله ، مترجم : مسعودی، عبدالهادی
تعداد جلد : 14
ناشر : سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
محل نشر : قم
تاریخ انتشار : ۱۳۸۸
نوبت چاپ : اول

پيش گفتار

بررسى جامع و همه جانبه زندگى پيشوايان دينى (پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام ) ، از آن رو كه به فهم درست گفتار، رفتار و موضعگيرى آنان در شرايط گوناگون مى انجامد ، ضرورى است ؛ زيرا نگاه تجزيه اى و تك بعدى ، از آفتِ بدفهمى مصون نيست. در نگاه جامع مى توان رشته پيوند حلقه هاى به ظاهر گسسته را پيدا كرد ، چنان كه با همين نگاه مى توان تعارض ظاهرى برخى سخنان و رفتارها را برطرف ساخت.

 اين جامع نگرى ، تنها با پژوهش هاى علمى و روشمند در باره هر يك از اين پيشوايان ، تحقّق مى يابد كه لازمه آن ، حضور محقّقان با تخصّص هاى گوناگون در مراحل مختلف پژوهش است . به انجام رساندن چنين پژوهش هايى ، ساليان درازى است كه دغدغه اين جانب و همكارانم در پژوهشكده علوم و معارف حديث است.

 دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام كه در سال ۱۳۷۹ منتشر شد ، نخستين اثر از اين مجموعه بود كه پس از مدّت ها تلاش علمى ، به ثمر نشست و در جامعه علمى داخل و خارج كشور ، بازتاب هاى بسيار مثبت داشت. رسيدن متن عربى كتاب و ترجمه فارسى آن به چاپ هاى مكرّر و اقدام گروهى از مترجمان صاحب نام به ترجمه آن به زبان هاى اردو، تركى ، انگليسى و... در زمانى اندك ، نشان از توجّه مخاطبان به اين اثر دارد . [۱] و اينك شاهد به بار نشستن دومين تلاش در اين زمينه هستيم : دانش نامه امام حسين عليه السلام .

 امام حسين عليه السلام در ميان شيعيان، مسلمانان و حتّى ديگر جوامع ، بيشتر با حادثه عاشورا ـ كه درخشان ترين بخش زندگى ايشان است ـ ، شناخته شده است و اگر اين بخش از زندگى ايشان با ديگر دوره هاى آن همراه گردد، شناخت كامل ترى به دست مى دهد. از اين رو ، تلاش شد تا در اين دانش نامه ، تمام مقاطع زندگى امام حسين عليه السلام بازگو شود ، هر چند حساسيت و بزرگى حادثه عاشورا ايجاب مى كرد كه نسبت به آن مقطع ، بررسى علمى درخور انجام گيرد.

 مى توان تاريخ زندگى نورانى و افتخارآميز حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام را به پنج دوره تقسيم كرد:

 دوره اوّل، مقارن با حيات پيامبر صلى الله عليه و آله (۴ ـ ۱۱ق) ؛

 دوره دوم، از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله تا پايان خلافت عثمان (۱۱ ـ ۳۵ق) ؛

 دوره سوم، مقارن با خلافت امام على عليه السلام (۳۵ ـ ۴۰ق) ؛

 دوره چهارم، از شهادت امام على عليه السلام تا هنگام مرگ معاويه و به قدرت رسيدن يزيد (۴۰ ـ ۶۰ ق) ؛

 و دوره پنجم، دوران قيام بر ضدّ حكومت يزيد (۶۰ ـ ۶۱ق).

 بررسى ادوار پنجگانه زندگى امام حسين عليه السلام ، از حضور فعّال و تأثيرگذار ايشان در حوادث و رخدادهاى جامعه اسلامى خبر مى دهد ، چنان كه بررسى سيره و سخنان بر جاى مانده از ايشان ـ كه از حجم نسبتا بالايى برخوردارند و ميراث علمى ايشان تلقّى مى گردند ـ نيز توجّه به پرورش اخلاقى و معنوى انسان ها را به نمايش مى گذارد.

 هر يك از دوران هاى تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام ، ويژگى هاى قابل تأمّل و آموزنده اى دارد :

 يكى از مهم ترين ويژگى هاى دوره نخست ، پرورش يافتن در دامان پيامبر صلى الله عليه و آله و برخوردارى از تأثيرهاى عاطفى و معنوى پيامبر خداست .

 در دوره دوم ، انزواى سياسى امام عليه السلام و روابطشان با خُلفا و نقش ايشان در حوادث مهمّ دوران جوانى شان (مانند : فتوحات اِفريقيّه و طبرستان و پيشگيرى از قتل عثمان) ، ويژگى هايى هستند كه بايد مورد بررسى قرار گيرند .

 ويژگى دوره سوم ، حضور ايشان در جنگ هاى جمل، صفّين و نهروان و نيز حضور فعّال در كنار پدر است.

 ويژگى دوره چهارم ، همراهى امام حسين عليه السلام با تصميم گيرى هاى امام حسن عليه السلام در برخورد با معاويه و احترام گذاشتن كامل ايشان به برادر است . به علاوه ، اعتراض ها و موضع گيرى هايى در برابر حكومت معاويه از ايشان به چشم مى خورد كه زمينه ساز حادثه عاشورا شمرده مى شوند .

 و سرانجام به دوره پنجم زندگى امام عليه السلام مى رسيم كه هر چند از نظر زمانى ، نسبت به ديگر دوره ها، كوتاه تر است ؛ امّا مهم ترين، حسّاس ترين و افتخارآميزترين فصل تاريخ زندگانى امام حسين عليه السلام است.

 نهضت حسينى ، اواخر ماه رجب سال ۶۰ هجرى ، با حركت امام حسين عليه السلام از مدينه به طرف مكّه ، آغاز شد و با بازگشت اهل بيت ايشان به مدينه ، پايان گرفت .

 اين دوره كوتاه ـ كه كمتر از يك سال به طول انجاميد [۲] ـ ، از نظر كمّيت ، بسيار كوتاه و زودگذر بود ؛ امّا از نظر كيفيت و آثارى كه بر آن مترتّب شد ، بسيار مهم و جاويد و فراموش ناشدنى است . آنچه در اين دوره كوتاه اتّفاق افتاد ، نه تنها در تاريخ اسلام ، بلكه در تاريخِ بشر ، بى نظير است .

وظيفه الهى هر امام در دوران امامت

ما بر اين باوريم كه هر اقدامى كه امامان اهل بيت عليهم السلام در دوران امامت خود انجام داده اند ، وظيفه الهى آنها بوده است ، چنان كه محدّث بزرگوار ، شيخ كلينى ، در الكافى ، در حديثى با سند بسيار معتبر ، از ضَريس كُناسى نقل كرده كه حُمران بن اَعيَن شيبانى به امام باقر عليه السلام گفت :

 در باره حركت على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام و قيام و اقدامشان براى دين خداوند والا مرتبه ، در حالى كه سرانجامش كشته شدنشان به دست طاغوتيان و پيروزى طاغوت بر آنان بود ، تا جايى كه كُشته و مغلوب گرديدند ، چه مى فرمايى؟

 امام باقر عليه السلام ، در پاسخ حُمران فرمود :

  إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى قَد كانَ قَدَّرَ ذلِكَ عَلَيهِم و قَضاهُ و أمضاهُ و حَتَمَهُ عَلى سَبيلِ الاِختِيارِ ، ثُمَّ أجراهُ . فَبِتَقَدُّمِ عِلمٍ إلَيهِم مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله قامَ عَلِىٌّ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ عليهم السلام ... . [۳]

 خداوند ـ تبارك وتعالى ـ ، اين وقايع را براى آنان و به اختيارشان ، مقدّر كرد و حكم نمود و امضا كرد و قطعى نمود و به اجرا در آورد ، و على و حسن و حسين عليهم السلام ، با آگاهى اى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيش تر به آنان داده بود ، حركت و قيام كردند .  

 بر پايه اين سخن ، پيامبر صلى الله عليه و آله وظيفه هر يك از امامان اهل بيت عليهم السلام را از طرف خداوند متعال ، قبلاً تعيين و به آنان ابلاغ نموده بود و هر يك از آنان ، در دوران امامت خود ، طبق تكليف الهى خويش عمل مى كردند .

 بنا بر اين ، هر يك از امامان ، اگر در فضاى سياسى دوران امام حسين عليه السلام قرار مى گرفتند ، همان كارى را انجام مى دادند كه او انجام داد ؛ ولى به هر حال ، موقعيت و آزمونى كه در دوران كوتاه امامت سيّد الشهدا عليه السلام براى ايشان پيش آمد ، براى هيچ يك از رهبران الهى در طول تاريخ ، پيش نيامد .

به نمايش گذاشتن نسخه اى از انسان كامل و قرآن ناطق

امام حسين عليه السلام ، با بهره گيرى از اين فرصت استثنايى ، نسخه كاملى از قرآن ناطق و انسان كامل را در برابر چشم جهانيان ، به نمايش گذاشت و حماسه اى بى نظير ، پديد آورد . تعبير استاد شهيد مرتضى مطهرى رحمه الله ، در اين باره ، چنين است :

 حسين عليه السلام ، سرود انسانيت است . شما در دنيا ، حماسه اى مانند حماسه حسين بن على عليه السلام ، پيدا نخواهيد كرد ، چه از نظر قدرت و قوّت حماسه ، و چه از نظر عُلُو و ارتفاع و انسانى بودن آن . [۴]

 در اين حماسه ، انواع خصلت هاى والاى انسانى ، همچون : صبر و استقامت ، ايثار و از خود گذشتگى ، كرامت و عزّت نفس ، آزادى خواهى ، صداقت و حفظ آرامش روانى در سخت ترين شرايط زندگى (در برابر انواع پستى ها ، جنايت ها، قساوت ها و بى رحمى ها) ، به گونه اى جلوه يافته كه فرشتگان الهى ، شگفت زده شده اند . [۵]

 اين نمايش ، به قدرى صريح ، روشن ، آشكار و عمومى بود كه حتّى دشمنان امام على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام نيز نتوانستند آن را تحريف كنند و چهره درخشان ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و قيام الهى او را به گونه اى ديگر ، جلوه دهند . به گفته عبّاس محمود عَقّاد ، نويسنده مصرى :

 بنى اميّه ، پس از شهادت حسين عليه السلام ، به مدّت شصت سال ، به او و پدرش عليهماالسلامبر منابر ، ناسزا گفتند ؛ امّا هرگز هيچ يك از آنها جرئت نكردند كوچك ترين گناه و بى تقوايى و عمل نكردن به احكام دين را ـ كه ممكن است كسى در پنهان يا آشكار انجام دهد ـ ، به او نسبت بدهند ، و هيچ ايرادى از او نگرفتند ، جز قيام عليه حكومتشان! [۶]

 كسانى كه فصلى از تاريخ را تحريف مى كنند يا شخصى را بر خلاف آنچه هست ، جلوه مى دهند ، در صورتى دست به چنين كارى مى زنند كه زمينه اجتماعى را براى اين اقدام ، مساعد ببينند و راهى براى مُشتبه ساختن امر بر مردم پيدا كنند ؛ ولى حماسه عاشورا ، آن چنان صريح و روشن و غير قابل پيش بينى بود كه چنين مجالى به دشمنان اهل بيت عليهم السلام نداد .

اهداف حماسه حسينى

اين حماسه مقدّس ، اهداف متعدّدى را تعقيب مى كرد كه سرآمد آنها ، جهل زُدايى عمومى ، پيشگيرى از محو ارزش هاى اسلامى ، و باز گرداندن جامعه اسلامى به مسير درست اسلام ناب بود ، [۷] و چه زيبا سروده است سيّد جعفر حلّى :

  قد أصبح الدّين منه شاكيا سَقَما                     و ما إلى أحد غير الحسين شكى

 فما رأى السِّبط للدين الحنيف شفا                  إلّا إذا دمه فى نصره سفكا

 و ما سمعنا عليلاً لا علاج له              إلّا بنفس مداويه إذا هلكا

 بقتله فاح للإسلام طيب هدى            فكلّما ذكرته المسلمون ذكا

 و صان ستر الهدى عن كلّ خائنة                    ستر الفواطم يوم الطفّ إذ هتكا

 نفسى الفداء لفاد شرع والده              بنفسه و بأهليه و ما ملكا ... [۸]

 دين ، از دست يزيد ، دردمند و بيمار گشت                  و به نزد كسى جز حسين عليه السلام ، شِكوه نبرد .

 نواده پيامبر صلى الله عليه و آله ، براى درمان دين ، راهى نديد                    جز اين كه خونش در راه آن ، ريخته شود .

 تاكنون در باره هيچ بيمارى نشنيده ايم كه درمانى نداشته باشد                    مگر اين كه درمان كننده اش ، جان خويش بر سرِ درمان بگذارد .

 با كُشته شدنش ، عطر هدايت اسلام ، منتشر شد             و مسلمانان ، هر گاه از آن [واقعه] ياد كنند ، اين عطر ، بيشتر انتشار مى يابد .

 پرده هدايت ، از گزند هر ديده خيانتكارى مصون گرديد               آن هنگام كه پوشش زنان خاندان فاطمه در كربلا هتك شد .

 جانم فداى آن كه فداى دين پدرش گشت                    با جان خود و خانواده اش و هر آنچه داشت !

بزرگ ترين درس عاشورا

تاريخ عاشورا ، درس هاى اخلاقى ، سياسى و اجتماعى ارزنده و متنوّعى را به امّت اسلامى ، بلكه به همه آزادى خواهان راستين ، ارائه مى كند ؛ ليكن بزرگ ترين درس آن ، هشدار نسبت به استحاله فرهنگى و سياسى يك جامعه ارزش مدار است . اين درس ، خصوصا براى ملّت ايران كه با الهام گرفتن از فرهنگ عاشورا و رهبرى يكى از فرزندان راستين ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام ، امام خمينى رحمه الله، انقلابى را بر پايه ارزش هاى اسلامى پديد آوردند ، فوق العاده مهم ، بيدار كننده و عبرت آموز است .

عوامل استحاله فرهنگى و سياسى جامعه صدر اسلام

مسئله اساسى اين است كه : عوامل اصلى استحاله فرهنگى و سياسى مسلمانان صدر اسلام ، چه بود؟ چه شد كه جامعه اسلامى ، تنها به فاصله پنجاه سال پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، چنان به انحطاط گراييد كه فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله و بزرگ ترين شخصيت علمى ، اخلاقى و سياسى آن دوران ، به دست مردمى كه خود را مسلمان و پيرو پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانستند ، اهل نماز و روزه بودند و بى واسطه يا با يك واسطه ، فضايل حسين بن على عليه السلام را از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيده بودند ، به همراه شمارى از فرزندان و نزديكان و يارانش ، به فجيع ترين شكل ممكن، به شهادت رسيد و خاندان او ـ كه اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله شمرده مى شدند ـ ، به اسارت رفتند ؟!

نقش خواص در استحاله فرهنگى و سياسى

نقش خواص يا نخبگان ، در دگرگونى هاى جامعه ، نقشى بنيادين است . در طول تاريخ تا به امروز ، نخبگان ، مؤثّرترين نقش را در تحوّلات فرهنگى ، سياسى و اجتماعى داشته اند و همچنان نيز دارند ؛ امّا اسلام ، به مسلمانان اجازه نمى دهد كه چشم و گوشْ بسته ، از نخبگان جامعه پيروى كنند . از اين رو ، هر چند خواص در دگرگونى هاى فرهنگى و سياسى جامعه صدر اسلام ، نقش اساسى را داشتند ، ليكن توده مردم نيز كه چشم بسته از آنها پيروى مى كردند ، بى تقصير نبودند و بدين سان ، دنياطلبى و خيانت خواص و پيروى كوركورانه عوام از آنان ، [۹] در طول نيم قرن پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، زمينه ساز حادثه كربلا گرديد و از اين رو ، عوام در كنار خواص ، در «زيارت عاشورا» ، مورد نفرين قرار مى گيرند :

  يا أبا عَبدِ اللّهِ ! لَقَد عَظُمَتِ المُصيبَةُ بِكَ عَلَينا وَ عَلى جَميعِ أهلِ السَّماواتِ ، فَلَعَنَ اللّهُ اُمَّةً أسَّسَت أساسَ الظُّلمِ وَ الجَورِ عَلَيكُم أهلَ البَيتِ ، وَ لَعَنَ اللّهُ اُمَّةً دَفَعَتكُم عَن مَقامِكُم وَ أزالَتكُم عَن مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللّهُ فيها ، وَ لَعَنَ اللّهُ اُمَّةً قَتَلَتكُم ، وَ لَعَنَ اللّهُ المُمَهِّدينَ لَهُم بِالتَّمكينِ مِن قِتالِكُم ! [۱۰]

 اى ابا عبد اللّه ! مصيبت تو ، بر ما و بر تمامى آسمانيان ، بسيار گران است . لعنت خدا بر امّتى كه بنياد ستم و بيداد بر شما اهل بيت را بنا گذاشت ! و لعنت خدا بر گروهى كه شما را از مقامتان ، محروم ساختند و از جايگاهى كه خدا برايتان مقرّر كرده بود ، دور كردند ! و لعنت خدا بر آنانى كه زمينه ساز و ياريگرِ جنگ آنها با شما شدند !  

 مقصود از بنيان گذاران ستم و بيداد بر اهل بيت عليهم السلام ، همان خواص و نخبگانى اند كه نقش اوّل را در دگرگونى فرهنگى و سياسى جامعه اسلامىِ نخستين ، ايفا كردند . آنان ، بيش از كسانى كه در فاجعه كربلا نقش مستقيم داشته اند ، مقصّرند و از اين رو ، پيش از آنها مورد نفرين قرار گرفته اند .

 بنا بر اين ، بزرگ ترين پيام عاشورا به نخبگانِ جوامع اسلامى ، هشدار نسبت به خطر دنياطلبى و به ملّت هاى مسلمان ، هشيارى در برابر انحراف خواص و نخبگان است و ملّت سرفراز ايران ، بويژه نخبگان ملّت ، كه با پيروى از مكتب عاشورا ، نظام اسلامى مبتنى بر آرمان هاى اهل بيت عليهم السلام را در اين كشور پديد آوردند و به خواست خداوند منّان ، زمينه ساز انقلاب جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى عليه السلام خواهند بود ، بيش از هر ملّت ديگرى بايد به اين پيام مهم و اين درس سرنوشت ساز ، گوش فرا دهند.

ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا

تأمّل در آنچه بدان اشارت رفت ، نشان مى دهد كه تاريخ عاشورا ، از ظرفيت بى بديلى در هدايت انسان ها و سازندگى جامعه آرمانىِ انسانى و مبتنى بر ارزش هاى اسلامى ، برخوردار است و با توجّه به اين ظرفيت فرهنگى ، راز اين حديث نبوى گشوده مى گردد كه : در حسّاس ترين نقطه عرش الهى ، از حسين ، به عنوان «چراغ هدايت» و «كشتى نجات» ، ياد شده است . متن حديث ، چنين است :

  إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام فِي السَّماءِ أكبَرُ مِنهُ فِي الأَرضِ ؛ وإنَّهُ لَمَكتوبٌ عَن يَمينِ عَرشِ اللّهِ عز و جل : مِصباحُ هُدىً ، وسَفينَةُ نَجاةٍ . [۱۱]

 حسين بن على عليه السلام ، در آسمان ، مقامى برتر از زمين دارد ؛ چرا كه در سمت راست عرش ، در باره او نوشته شده است : چراغ هدايت و كشتى نجات !  

 بى ترديد ، همه امامان اهل بيت عليهم السلام ، چراغ هدايت و كشتى نجات اند ؛ امّا ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا ، سبب شده است كه نام امام حسين عليه السلام بدين عنوان به ثبت برسد . [۱۲]

 آرى ! بهره گيرى صحيح از ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا ، مى تواند نه تنها ملّت هاى مسلمان ، بلكه جهان را از بن بست اجتماعى ، فرهنگى و سياسى اى كه امروز گرفتار آن است ، نجات دهد .

 اين است راز آن همه تأكيد اهل بيت عليهم السلام بر زنده نگه داشتن عاشورا ، [۱۳] رفتن به كربلا و زيارت سيّد الشهدا . [۱۴]

ضرورت بازنگرى تاريخ عاشورا

ظرفيت گسترده فرهنگى واقعه عاشورا و جايگاه ويژه آن در جهان اسلام ، بويژه نزد پيروان اهل بيت عليهم السلام ، ايجاب مى كرده است كه موضوع نهضت حسينى ، به عنوان يكى از اصلى ترين مسائل مطرح در مكتب تشيّع ، در حوزه هاى علميه ، توسط توانمندترين دانشمندان و كارشناسان ، مورد تحقيق و تدقيق قرار گيرد و نخبگان آشنا با قرآن و حديث و تاريخ اهل بيت عليهم السلام ، ضمن جمع آورى ، جمع بندى و ارزيابى گزارش هاى تاريخى ، ابعاد متنوّع و آموزنده اين حماسه سرشار از هدايت ، عزّت و سعادت را تبيين و تفسير نمايند .

 امّا با كمال تأسّف ، بايد گفت كه عدم توجّه لازم از جانب حوزه هاى علميه و شخصيت هاى بزرگ علمى شيعه به اين مسئله بسيار مهم ، از يك سو ، و گِرِه خوردن مراسم عزادارى سيّد الشهدا عليه السلام با معيشت شُمارى از مردم ، از سوى ديگر ، سبب شده است كه در بسيارى از مجالس عزادارى امام حسين عليه السلام ، تحريك عواطف مردم ، جايگزين تبيين اهداف بلند نهضت حسينى گردد و بدين سان ، نه تنها بازار گزارش هاى ضعيف و بى ريشه اى كه جنبه عاطفى آنها قوى است ـ هر چند خلاف شأن و منزلت اهل بيت عليهم السلام باشند ـ ، رونق يابد ، بلكه به تعبير استاد شهيد مطهّرى ، با اين استدلال ماكياولى كه «هدف ، وسيله را توجيه مى كند» ، راه براى جعل و دروغ در مرثيه سرايى ، هموار شود ؛ [۱۵] گزارش هايى از اين قبيل كه :

 ـ «هاشم بن عُتبه مِرقال ، با نيزه اى به طول هجده گَز ، به يارى امام حسين عليه السلام آمد» ، [۱۶] در حالى كه او از ياران امام على عليه السلام بود و حدود بيست سال پيش از آن ، در جنگ صِفّين ، كشته شده بود!

 ـ «عمر بن سعد ، يك ميليون و ششصد هزار نفر از مردم كوفه را به كربلا آورد» ، [۱۷] در صورتى كه در آن زمان ، جمعيت كلّ كوفه ، حدود يكصد هزار نفر بوده است !

 ـ «امام حسين عليه السلام ، در روز عاشورا ، سيصد هزار نفر را به دست خود ، هلاك گردانيد» ، [۱۸] در صورتى كه اگر امام عليه السلام در هر ثانيه ، يك نفر را كُشته باشد ، براى كشتن سيصد هزار نفر ، ۸۳ ساعت و بيست دقيقه ، وقت لازم است!

 ـ «حضرت ابو الفضل عليه السلام ، روز عاشورا ، ۲۵ هزار نفر را كُشت» ، [۱۹] كه با محاسبه اى كه بدان اشاره شد ، كُشتن اين شمار از دشمن ، نزديك به هفت ساعت ، وقت مى خواهد !

 نويسنده گزارش هاى ياد شده ، گويا با هدف ايجاد فرصت لازم براى عمليات مورد اشاره ، مدّعى مى شود كه روز عاشورا ، ۷۲ ساعت به طول كشيده است! [۲۰]

 از اين دست گزارش ها در كتاب هايى كه با عنوان «منابع ضعيف» معرّفى مى شوند ، [۲۱] فراوان است . البته بايد مطالبى را هم كه به عنوان «زبانِ حال» از سوى روضه خوانان و مرثيه سرايان ، مطرح شده و به تدريج ، به «زبانِ قال» تبديل شده و مى شود ، به فهرست گزارش هاى ضعيف ، افزود !

 بارى ! پاسخگو نبودن حوزه هاى علميه و كارشناسان خبره به نيازهاى جدّى جامعه در زمينه تاريخ صحيح و اهداف بلند نهضت حسينى ، سبب شده است كه شمار كتاب هايى كه خصوصا در عصر حاضر در باره امام حسين عليه السلام تأليف شده اند ، به صدها و بلكه هزاران جلد برسد ؛ امّا كتاب هاى مستند و قابل اعتماد در جهت تبيين صحيح تاريخ نهضت حسينى و اهداف و آرمان هاى آن ، بسيار اندك باشند . از اين رو ، در جامعه امروز ايران ـ كه انقلاب اسلامى آن ، با الهام از نهضت عاشورا به ثمر رسيده است و سومين دهه خود را نيز پشت سر مى گذارد ـ ، بازنگرى و بازنگارى تخصّصى تاريخ عاشورا و پاك سازى آن از مطالب بى اساس و موهن ، در جهت حفظ و صيانت از جان مايه انقلاب اسلامى ، بسيار ضرورى مى نمايد و اين ، بزرگ ترين خدمتى است كه مراكز علمى و پژوهشى مى توانند به ساحت قدس ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام داشته باشند .

 دانش نامه امام حسين عليه السلام ، گامى است متواضعانه در اين راه ، كه پس از سال ها تحقيق و تلاش ، با همكارى شمارى از پژوهشگران توانمند «پژوهشكده علوم و معارف حديث» ، هم اكنون ، آماده بهره بردارى است ؛ امّا با همه برنامه ريزى ها و تلاش هايى كه براى هر چه كامل تر شدن اين دانش نامه صورت گرفت ، كار خود را خالى از خطا و كاستى نمى دانيم و از همه فضلا و فرهيختگانى كه آن را ملاحظه مى كنند ، مى خواهيم كه با ارسال پيشنهادها و نقدهاى خود ، در جهت تكميل اين مجموعه ، بر ما منّت نهند .

 در صفحات آينده ، براى آشنايى اجمالى با اين دانش نامه ، گزارش كوتاهى از محتواى دانش نامه امام حسين عليه السلام و ويژگى ها و روش تهيّه و تدوين آن ، و همچنين تحليل جامعى درباره كتاب شناسى تاريخ عاشورا و عزادارى سيّد الشهدا (با عنوان «درآمد») ، تقديم خوانندگان مى شود . پيش از آن ، لازم مى دانم از همه فضلا و پژوهشگران و عزيزانى كه به گونه اى در تدوين اين اثر سهيم بوده اند ، [۲۲] خصوصا گروه «سيره نگارى» پژوهشكده علوم و معارف حديث و بويژه آقايان سيّد محمود طباطبايى نژاد و سيّد روح اللّه سيّدطبايى ـ كه معاونت اين پژوهش را به عهده داشته اند ـ و استاد ارجمند ، حجّة الإسلام والمسلمين جناب آقاى مهدى مهريزى ، رئيس پژوهشكده علوم و معارف حديث ـ كه علاوه بر تدوين برخى از تحليل ها ، در ساماندهى نهايىِ بخشى از آنها همكارى داشته اند و افزون بر اين ، ترجمه بخشى از اين دانش نامه نيز به قلم رساى ايشان است ـ ، صميمانه سپاس گزارى نمايم .

 همچنين از فاضل گران قدر ، حجّة الإسلام والمسلمين جناب آقاى عبد الهادى مسعودى ـ كه ترجمه اكثر مجلّدات اين دانش نامه و نيز نگارش برخى تحليل ها به قلم شيواى ايشان است ـ و فاضل ارجمند ، جناب آقاى محمّد مرادى ، مسؤول واحد ترجمه پژوهشكده علوم و معارف حديث ـ كه علاوه بر نظارت بر مجموع كار ، ترجمه بخشى از آن را نيز به عهده داشته اند ـ تقدير و تشكر مى نمايم .

  اللّهم ارزُقنا شَفاعَةَ الحسينِ عليه السلام يَومَ الورودِ و ثَبِّت لَنا قَدَمَ صِدقٍ عندَك مَعَ الحسينِ و أصحابِ الحسينِ الّذينَ بَذَلوا مُهَجَهُم دونَ الحسين عليه السلام .  

 محمّد محمّدى رى شهرى

 ۱۶ فروردين ۱۳۸۷

 ۲۷ ربيع اوّل ۱۴۲۹

درآمد

دانش نامه امام حسين عليه السلام كه حاصل تلاش ده ساله اين جانب و جمعى از پژوهشگران است ، با محور قرار دادن امام حسين عليه السلام و جستجو در بيش از پانصد مصدر تاريخى، حديثى، فقهى، تفسيرى و كلامى، آنچه را در باره زندگانى فردى و اجتماعى، سخنان و آرا و نظريات ديگران در باره امام عليه السلام يافت مى شده ، در حدّ توان و امكان ، گرد آورده است و پس از تجزيه و تحليل و ساماندهى منطقى مباحث ، اينك در اختيار پژوهشگران قرار مى گيرد.

 آنچه پرداختن به اين دانش نامه را با وجود آثار فراوان ديگر در اين باره ضرورى مى سازد ، عبارت است از:

 ۱. جايگاه امام حسين عليه السلام و حادثه عاشورا در فرهنگ شيعه ؛

 ۲. ظرفيت گسترده حادثه عاشورا و امام حسين عليه السلام براى بهره برى در مسير كمال انسانى ؛

 ۳. گسترش خرافات و سوء استفاده ها از حادثه عاشورا ؛

 ۴. مغفول ماندن بخش هاى ديگر زندگانى امام حسين عليه السلام و غلبه نگاه تجزيه اى به زندگانى امام عليه السلام ؛

 ۵. عدم استفاده از منابع اصيل و كهن در بيشتر آثار و تأليفات منتشر شده ؛

 ۶. عدم بررسى زندگانى امام عليه السلام از زاويه هاى تاريخى، حديثى، تفسيرى ، كلامى ، فقهى و... .

 اينها و برخى ديگر از اسباب و علل، زمينه ساز پرداختن به اين پژوهش شد و اينك مى توان ادّعا كرد با جستجوى گسترده در تمامى مصادر مربوط ، اعم از منابع كهن و جديد، و نيز منظور داشتن ابعاد قرآنى، حديثى، كلامى، فقهى، تاريخى و اجتماعى مسئله ، و نگاه تحليلى ـ انتقادى به اطّلاعات و آگاهى هاى موجود، مجموعه اى نسبتا جامع در باره امام حسين عليه السلام سامان يافته است .

 اينك پيش از ارائه نتيجه اين پژوهش ، مباحثى را به عنوان درآمد و چشم انداز كلّى مطرح مى كنيم . اين مباحث ، در چهار محور ، تقديم مى گردد:

 ۱. دانش نامه امام حسين عليه السلام در يك نگاه ؛

 ۲. ويژگى هاى اين دانش نامه ؛

 ۳. كتاب شناسى تاريخ عاشورا و عزادارى ؛

 ۴. مراحل تحقيق و تدوين اين دانش نامه .

(۱)دانش نامه امام حسين عليه السلام در يك نگاه

اين دانش نامه ، از پانزده بخش و ۱۳۸ فصل ، تشكيل شده است . گزارش اجمالى بخش ها و فصل هاى دانش نامه ، از اين قرار است :

بخش يكم : زندگى خانوادگى سيّد الشهدا عليه السلام

در بخش نخست اين دانش نامه ، چگونگى تولّد ، نام گذارى ، ويژگى هاى ظاهرى ، چگونگى پرورش ، ازدواج و شمارِ فرزندان امام حسين عليه السلام ، در شش فصل ، مورد بررسى قرار گرفته است .

 در فصل يكم از اين بخش ، مدّت باردارى فاطمه عليهاالسلام به حسين عليه السلام و تاريخ ولادت امام حسين عليه السلام و حوادث مربوط به آن ، ارائه شده و شمارى از مسائل مربوط به اين موضوع ، مانند حضور اسماء بنت عُمَيس به هنگام ولادت امام عليه السلام و رؤياى اُمّ فضل ، نقد گرديده است .

 فصل دوم ، در باره نام گذارى امام حسين عليه السلام است . در اين فصل آمده كه نام گذارى امام عليه السلام و برادرش امام حسن عليه السلام ، از طريق وحى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله صورت گرفته است و پس از اشاره به نام ها ، كنيه و لقب هاى ايشان ، ضمن تحليلى ، برخى از گزارش ها در مورد اين كه امام على عليه السلام در ابتدا نام «جعفر» ويا «حَرب» را براى ايشان انتخاب كرده بود ، نقد و رد شده است .

 در فصل سوم ، ويژگى هاى چهره ، اندام و هيئت ظاهرى امام حسين عليه السلام بيان شده است و شباهت هاى ايشان به جدّش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، مادرش فاطمه عليهاالسلام و موساى پيامبر عليه السلام و نيز چگونگى رنگ كردن مو ، لباس پوشيدن ، عمامه گذاشتن و نقش انگشتر ايشان ، گزارش شده است .

 فصل چهارم ، در باره چگونگى پرورش ايشان در خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله است. اظهار محبّت پيامبر خدا به او ، بازى كردن پيامبر صلى الله عليه و آله با او و بازى كردن او با پيامبر صلى الله عليه و آله ، كُشتى گرفتن او با برادرش حسن عليه السلام در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله ، بازى كردن او با ديگر بچّه ها و نماز خواندن او با پيامبر صلى الله عليه و آله ، مى توانند آموزه هاى ارزشمندى براى تربيت فرزندان شايسته باشند كه در اين فصل ، گزارش شده اند . همچنين روايات مختلفى كه دلالت بر تغذيه امام حسين عليه السلام از انگشتان پيامبر صلى الله عليه و آله دارند ، مورد تبيين و تحليل قرار گرفته اند .

 فصل پنجم ، شرحى اجمالى درباره همسران امام حسين عليه السلام و تحقيقى در زمينه انتساب مادر امام زين العابدين عليه السلام به يزدگرد (شاه ايران) دارد و در آن ، به ضعف برخى گزارش ها كه همسرانى را به امام عليه السلام نسبت داده اند، اشاره گرديده است .

 فصل ششم ، شمارِ فرزندان امام حسين عليه السلام و شرح حال اجمالى آنان است و در پايان آن ، تحقيق مفصلى در باره انتساب رُقَيّه به امام حسين عليه السلام آمده است .

بخش دوم : فضيلت ها و ويژگى هاى امام حسين عليه السلام

در اين بخش ، ابتدا به ملاك انتخاب گزارش هاى مربوط به فضايل امام حسين عليه السلام و مهم ترين كمالات مشترك ميان امامان عليهم السلام و بارزترين ويژگى هاى سيّد الشهدا اشاره شده است . سپس به تفصيل ، فضايل مشترك ميان ايشان و ساير اهل بيت عليهم السلام ، فضايل مشترك ميان ايشان و برادرش امام حسن عليه السلام ، فضايل ويژه امام حسين عليه السلام ، مكارم اخلاقى ايشان ، ويژگى هاى ايشان در عبادت و شمارى از كرامات ايشان ، در شش فصل ، ارائه مى شود :

 فصل يكم ، در باره فضايلى است كه ميان امام حسين عليه السلام و ساير اهل بيت عليهم السلام ، مشترك است ، مانند : طهارت از انواع پليدى هاى ظاهرى و باطنى ، گستردگى دانش ، مرجعيت علمى ، وجوب مودّت ، وجوب اطاعت و تمسّك ، همراهى با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در مباهله با نصاراى نجران ، همتايى امام عليه السلام با پيامبر صلى الله عليه و آله در وجوب تسليم بودن در برابر ايشان و حرمتِ ستيز و مخالفت با ايشان ، و نزول سوره انسان (دهر) در باره آنان و نيز ساير فضايلى كه در باره اهل بيت عليهم السلام نقل شده است .

 فصل دوم ، درباره فضايلى است كه امام حسين عليه السلام با برادرش امام حسن عليه السلام در آنها مشترك اند ، مانند : فرزند پيامبر خدا بودن ، تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله به امامت آنان ، جايگاه رفيع خانوادگى و برترى آنان بر ساير جوانان امّت و اهل بهشت ، اهمّيت دوستى با آنان و خطر دشمنى با آنان .

 فصل سوم ، شامل فضايلى است كه تنها در باره امام حسين عليه السلام گزارش شده اند ، مانند : زيور آسمان و زمين بودن ، محبوب ترينِ مردم بودن در نزد اهل آسمان ، دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى علاقه مندان به حسين عليه السلام و بوسه زدن پيامبر صلى الله عليه و آله بر پيشانى و لب هاى وى .

 فصل چهارم ، به فضايل اخلاقى امام حسين عليه السلام اختصاص دارد ، مانند : عزّت نفس، حُسن خلق ، شجاعت ، ادب ، تواضع و سخاوت . همچنين داستان هاى مختلفى از سخاوت ايشان ، در اين فصل آمده است .

 در فصل پنجم ، علاقه امام حسين عليه السلام به عبادت ، كثرت نماز و روزه ايشان ، رفتن ايشان به حج با پاى پياده ، شب زنده دارى و انواع نيكى هاى امام عليه السلام گزارش شده است .

 در فصل ششم ، شمارى از كرامات امام حسين عليه السلام كه نشانه جايگاه رفيع ايشان در نزد خداوند متعال است و حكايت از ارتباط عميق آن امام با عالم غيب دارد ، آمده است ، مانند : اجابت دعاها ، سخن گفتن كودك به فرمان ايشان ، و شفا يافتن بيمار به بركت ايشان .

 گفتنى است كه آنچه در باره جايگاه خانوادگى و فضايل و ويژگى هاى امام حسين عليه السلام بدان اشارت رفت ، حاكى از كمالاتى است كه زمينه ساز امامت و رهبرى ايشان اند . بنا بر اين ، بخش اوّل و دوم اين دانش نامه ، مقدّمه بخش هاى بعدى آن ، محسوب مى گردد .

بخش سوم : دلايل امامت امام حسين عليه السلام وفرزندانش

در اين بخش ، ابتدا نكاتى در باره اين كه امامت از مناصب الهى و در ادامه منصب نبوّت است ، ارائه شده و سپس ، ره نمودهاى خداوند متعال ، رواياتى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و رواياتى از ساير امامان عليهم السلام در باره امامت امام حسين عليه السلام و استمرار امامت در نسل ايشان و نيز رواياتى در مورد وصيّت هاى ايشان ، در چهار فصل ، گزارش گرديده است . گفتنى است كه احاديث اين بخش ، به دليل آن كه اعتقادى شمرده مى شوند ، از نظر سند ، مورد ارزيابى قرار گرفته اند و احاديثى كه از اعتبار لازم برخوردار نبوده اند ، به عنوان مؤيِّد ، در كنار احاديث معتبر آمده اند .

 در فصل يكم اين بخش ، بر پايه روايات معتبر ، اثبات شده كه موضوع رهبرى پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از جانب خداوند ، مشخّص شده و خداوند متعال ، اهل بيت ايشان را به عنوان امامان امّت ، برگزيده و رهبرى را در نسل امام حسين عليه السلام قرار داده است .

 در فصل دوم ، تعبيرهاى گوناگون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره امامت سيّد الشهدا و استمرار امامت در نسل ايشان ، دسته بندى گرديده است ، بدين سان كه : اوصياى پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشوايان دين ، از فرزندان امام حسين عليه السلام هستند و امامت در نسل اوست . امام حسين عليه السلام ، پدر نُه امام است و آنان ، خلفاى خدا در زمين اند و از ملكه عصمت برخوردارند . آنان ، رُكن دين خدا هستند و هرگز از قرآن ، جدا نخواهند شد .

 بر پايه گزارش هاى فصل سوم ، امام على عليه السلام ، فاطمه زهرا عليهاالسلام و ساير اهل بيت عليهم السلام تا امام هادى عليه السلام ، با صراحت ، امامت سيّد الشهدا را تبيين كرده اند .

 در فصل چهارم ، دو وصيت نامه مكتوب امام حسين عليه السلام ، آمده اند كه يكى را هنگام حركت از مدينه ، به اُمّ سَلَمه سپرد و ديگرى را در كربلا ، به دختر بزرگش فاطمه داد . همچنين به وصى قرار دادن خواهرش زينب عليهاالسلام اشاره شده است و ضمن تحليلى ، موضوع وصيّت هاى مختلف ايشان ، تبيين گرديده است .

بخش چهارم : امام حسين عليه السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله تا شهادت پدر

در آغاز اين بخش ، تحليلى از زندگى امام حسين عليه السلام در اين دوران ، يعنى از هفت سالگى تا ۳۶ سالگى ايشان ، ارائه شده است . سپس به نكات قابل توجّهى از زندگى ايشان در اين مقطع از تاريخ اسلام ، در ضمن چهار فصل ، اشاره گرديده است :

 فصل يكم ، به زندگى امام حسين عليه السلام از هفت سالگى تا نُه سالگى ، مقارن ايّام خلافت ابو بكر (۱۱ ـ ۱۳ ق) مى پردازد . تحقيقا اين دوران ، تلخ ترين ايّام زندگى امام عليه السلام بوده است . وفات جدّش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، شهادت مادرش فاطمه عليه السلام و مظلوم واقع شدن پدرش على عليه السلام ، در اين دوران اتّفاق افتاد . همراهى با پدر در دفاع از حقّش و انتقاد به ابو بكر با زبان كودكانه ، از حوادث اين دوران از زندگى ايشان است .

 فصل دوم ، به زندگى امام عليه السلام از نُه سالگى تا نوزده سالگى ، مقارن با خلافت عمر (۱۳ ـ ۲۴ ق) اختصاص دارد . در اين دوران ، خليفه دوم ، براى ايشان احترام ويژه اى قائل بود . حادثه قابل توجّهى در اين مقطع از تاريخ زندگى ايشان ، گزارش نشده است .

 فصل سوم ، ويژه زندگى امام عليه السلام از بيست سالگى تا ۳۱ سالگى ، مقارن با خلافت عثمان (۲۴ ـ ۳۵ ق) است . برخورد تند امام عليه السلام با ابو سفيان در آغاز خلافت عثمان ، بيمارى ايشان در راه مكّه ، تبعيد شدن ابو ذر به رَبَذه و كُشته شدن عثمان، حوادثى هستند كه در اين مقطع از تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام اتّفاق افتاده اند. مسئله شركت امام عليه السلام در جنگ هاى اِفريقيّه (تونس) و طبرستان و در ماجراى دفاع از عثمان ـ كه مربوط به اين دوره است ـ نيز مورد نقد و بررسى قرار گرفته است .

 فصل چهارم ، به زندگى امام حسين عليه السلام از ۳۱ سالگى تا ۳۶ سالگى ، مقارن با خلافت پدرش امام على عليه السلام (۳۵ ـ ۴۰ ق) مربوط است . در اين فصل ، حضور فعّال امام حسين عليه السلام در صحنه هاى سياسى و نظامى ، بويژه در جنگ هاى جمل ، صِفّين و نهروان ، و عنايت ويژه امام على عليه السلام به او و برادرش امام حسن عليه السلام ، به تفصيل ، گزارش شده است .

بخش پنجم : امام حسين عليه السلام پس از شهادت پدر تا قيام عاشورا

در تبيين اين مقطع از تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام (۴۰ ـ ۶۱ ق) كه بخشى از آن، مقارن با امامت برادرش امام حسن عليه السلام بود ، [۲۳] سه موضوع مهم ، يعنى : رفتارشناسى امام عليه السلام در دوران امامت برادر ، موضع گيرى هاى ايشان در برابر حكومت معاويه [۲۴] و نيز ولايت عهدى يزيد ، در سه فصل ، گزارش مى گردد :

 فصل يكم در باره پيروى كامل امام حسين عليه السلام از امامِ زمان خود و احترام ويژه او نسبت به امام حسن عليه السلام بويژه در مورد صلح و بيعت با معاويه ، و وصيّت امام حسن عليه السلام به ايشان است .

 فصل دوم ، در باره سياست امام عليه السلام در برخورد با معاويه و سياست معاويه در برخورد با امام عليه السلام ، زمينه سازى امام عليه السلام براى قيام بر ضدّ حكومت بنى اميّه پس از مرگ معاويه ، و احساس خطر معاويه از ناحيه امام حسين عليه السلام است .

 فصل سوم ، در باره تلاش هاى معاويه براى ولايت عهدى فرزندش يزيد ، به قتل رساندن سران مخالفان اين اقدام و از جمله امام حسن عليه السلام و سعد بن ابى وقّاص ، بيعت گرفتن معاويه براى يزيد ، مخالفت جدّى امام حسين عليه السلام با اين بيعت ، و سفارش هاى معاويه به هنگام مرگ به يزيد در مورد چگونگى برخورد با امام حسين عليه السلام است .

بخش ششم : خبر دادنِ پيشاپيش، از شهادت امام حسين عليه السلام

در آغاز اين بخش ، پس از اشاره به قطعيّت صدور روايات پيشگويى شهادت امام حسين عليه السلام ، توضيح داده شده كه مقدَّر بودن شهادت ايشان و پيشگويى آن ، منافاتى با اراده و اختيار انسان ندارد . سپس پيشگويى هايى، در چهار فصل ، گزارش شده اند :

 در فصل يكم ، خبر دادنِ خداوند متعال از به شهادت رسيدنِ امام حسين عليه السلام و از اين كه: امام حسين عليه السلام سَرور همه شهيدان گذشته و آينده جهان است ، فرزندان و همراهانش شهيد مى شوند ، و شهادت، سرنوشت اوست .

 پيشگويى هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره شهادت امام حسين عليه السلام پيش از ولادت وى و در مقاطع مختلف كودكى اش ، بسيار قابل تأمّل است . در اين پيشگويى ها ـ كه در فصل دومِ بخش ششم آمده ـ ، حتّى تاريخ شهادت ، مكان شهادت ، نام و مشخّصات قاتل ، كيفيت قتل ، مزار و زائران امام عليه السلام نيز مشخّص شده است .

 بديهى است كه ساير پيشگويى هايى كه در اين بخش بدانها اشاره شده ، ريشه در پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله و الهام الهى دارند .

 پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، امام على عليه السلام بيش از هر كس ديگر در باره شهادت امام حسين عليه السلام ، سخن گفته است . گفتنى است كه امام على عليه السلام در ايّام خلافتش حدّاقل سه بار از سرزمين كربلا عبور كرده [۲۵] و بسيارى از پيشگويى هاى ايشان ، در همين سرزمين انجام گرفته است . اين پيشگويى ها ، بسيار خواندنى و عبرت آموزند . در پيشگويى هاى امام على عليه السلام كه در فصل سوّم آمده اند ، مشخّصات شركت كنندگان در قتل سيّد الشهدا ، نام پرچمدار سپاه آنان و شمارى از شخصيت هاى معروفى كه در آن حضور دارند ، نام قاتلان امام عليه السلام ، نام برخى از كسانى كه امام عليه السلام را يارى نمى كنند ، و بسيارى از مسائل ديگر ، گزارش شده است .

 در فصل چهارم از بخش ششم ، به ساير پيشگويى ها در باره شهادت امام حسين عليه السلام اشاره شده ؛ مانند پيشگويى هاى : امام حسن عليه السلام ، خود امام حسين عليه السلام ، سلمان ، ابو ذر ، ميثم ، ابن عبّاس ، شمارى از اصحاب امام على عليه السلام و كعب الأحبار .

بخش هفتم : خروج امام حسين عليه السلام از مدينه تا رسيدن به كربلا

در آغاز اين بخش ، تحليل نسبتا جامعى در باره زمينه ها و علل قيام امام حسين عليه السلام آمده است و پس از آن ، مسائل مهمّى مانند : امتناع امام عليه السلام از بيعت با يزيد ، خروج امام عليه السلام از مدينه ، فعّاليت هاى ايشان در مكّه ، اعزام مسلم عليه السلام به عنوان نماينده خود به كوفه ، و شهادت مُسلم و جمعى ديگر از ياران امام عليه السلام و نيز زندانى شدن شمارى ديگر از آنان ، پيشنهادهاى مختلف به امام عليه السلام مبنى بر نرفتن به كوفه ، و حركت امام عليه السلام به سوى كربلا ، در هفت فصل ، گزارش گرديده است .

 معاويه ، در ماه رجب سال ۶۰ هجرى به هلاكت رسيد و يزيد ، جانشين او شد . يكى از نخستين اقدامات او پس از رسيدن به قدرت ، بيعت گرفتن از كسانى بود كه در زمان حكومت پدرش ، از بيعت با يزيد ، سرپيچى كرده بودند كه شاخص ترين آنها امام حسين عليه السلام بود . لذا به وليد بن عُتبة بن ابى سفيان ، حاكم مدينه ، كتبا دستور داد كه از آنها بيعت بگيرد و هر كس مخالفت كرد ، گردنش را بزند . جريان مخالفت ورزيدن امام عليه السلام با يزيد و بيعت نكردن با او كه به خروج ايشان از مدينه انجاميد ، در فصل نخست اين بخش ، آمده است .

 در فصل دوم ، حوادثى كه از هنگام خروج امام عليه السلام از مدينه تا ورود ايشان به مكّه رخ داد ، گزارش شده و در فصل سوم ، رويدادهاى مهمّى كه در ايّام اقامت امام عليه السلام در مكّه اتّفاق افتاد (از جمله دعوت كوفيان از ايشان براى آمدن به كوفه و قيام بر ضدّ حكومت يزيد و يارى خواستن امام عليه السلام از بزرگان بصره) آمده است .

 در فصل چهارم و پنجم ، داستان رفتن مسلم از مكّه به كوفه به عنوان نماينده ويژه امام حسين عليه السلام تا شهادت او و شهادت جمعى از ياران امام حسين عليه السلام در كوفه و زندانى شدن شمارى از آنان آمده است و مواردى مانند : استعفاى مسلم از نمايندگى امام در راه كوفه ، محل اقامت مسلم در كوفه ، تعداد بيعت كنندگان با او ، جريان ترور ابن زياد و... ، به عنوان گزارش هاى تاريخى ، ارزيابى و تحليل شده است .

 هنگامى كه روشن شد مقصد نهايى امام حسين عليه السلام كوفه است ، افراد مختلفى با انگيزه هاى گوناگون، ايشان را از اين سفر منع مى كردند . برخى از آنان به طور مستقيم، از يزيد دستور مى گرفتند و برخى غير مستقيم ، مجرى فرمان او بودند . برخى مى خواستند امام هم مانند آنان راه عافيت جويى را در پيش گيرد و برخى واقعا به امام عليه السلام علاقه داشتند و چون پيشگويى هاى مربوط به شهادت ايشان را شنيده بودند، به ايشان پيشنهاد مى كردند كه از اين سفر ، منصرف شود . متن اين پيشنهادها، در فصل ششم و شرح آنها، ضمن تحليل پايانى اين بخش، ارائه مى گردد .

 و در فصل هفتم ، ابتدا توضيحاتى در باره نقشه مسير امام حسين عليه السلام از مكّه به كربلا ارائه مى شود . سپس به تلاش هاى يزيد براى منصرف كردن امام عليه السلام از سفر به عراق، اشاره مى شود و به دنبال آن، حوادث مربوط به حركت ايشان از مكّه تا كربلا، به ترتيب، گزارش مى گردد و در پايان، تحليل مشروحى درباره ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و انقلاب كوفه مى آيد .

بخش هشتم : از رسيدن امام حسين عليه السلام به كربلا تا شهادت ايشان

در اين بخش ، متون مربوط به حادثه جان گداز عاشورا از آغاز ورود امام حسين عليه السلام به كربلا تا شهادت ياران ، فرزندان ، برادران ، فرزندان برادر ، فرزندان خواهر ، فرزندان عمو و سرانجام، شهادت خودِ ايشان ، در نُه فصل ، به تفصيل ، گزارش شده است :

 در فصل اوّل ، ابتدا توضيح داده مى شود كه امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه دوم محرّم سال ۶۱ هجرى قمرى وارد كربلا شد و در روز دهم محرّم همان سال ـ كه مُصادف با مهرماه سال ۵۹ هجرى شمسى و اكتبر سال ۶۸۰ ميلادى است ـ به شهادت رسيد . در ادامه ، حوادثى كه در مدّت اقامت امام عليه السلام در كربلا تا تهاجم نظامى دشمن به اصحاب ايشان و استقبال آنان از شهادت ، به ترتيب ، تبيين مى گردد و در بخش پايانى ، موقعيت خيمه هاى امام و نقش آن در ميدان جنگ توضيح داده مى شود .

 در فصل دوم ، پس از گزارش چگونگى آرايش نظامى ياران امام حسين عليه السلام در برابر سپاه كوفه در روز عاشورا و ارائه تحقيقى درباره شمار دو سپاه ، صحنه مقاومت جنود رحمان در برابر سپاه شيطان ، ترسيم مى گردد . اين صحنه شورانگيز و عبرت آموز ، با نيايش روح بخش امام عليه السلام در پگاه عاشورا و سخنان زهَير و بُرَير (دو تن از اصحاب امام عليه السلام ) با سپاه كوفه و اتمام حجّت امام عليه السلام با عمر بن سعد ، آغاز مى شود .

 پس از پرتاب شدن نخستين تير ابن سعد و تيرباران شدن سپاه امام عليه السلام و دعوت امام عليه السلام از اصحاب خويش براى صبر و مقاومت ، جنگ آغاز شد در ادامه آنچه مطرح است كه در حمله اوّل ، تعداد بسيارى از ياران امام به شهادت رسيده اند ، مورد نقد قرار گرفته است . .

 ياران امام حسين عليه السلام با شعار «يا محمّد» ، خود را به انبوه صف دشمن مى زدند و براى شهادت ، از يكديگر سبقت مى جستند و با مقاومتى جانانه در صحنه نبرد ، پى در پى ، شگفتى مى آفريدند .

 نماز جماعت خواندنِ امام حسين عليه السلام با ياران خود در صحنه نبرد در روز عاشورا ، پيامى بس عميق و آموزنده براى حسينيان تاريخ بود و آرامش امام عليه السلام و شمارى از ياران خاصّ او در سخت ترين لحظات جنگ ، درسى عميق تر و آموزنده تر در بر داشت و ره نمودهاى امام در اين حال ، بهترين جان مايه براى مجاهدان راستين تاريخ اسلام است .

 شگفت انگيز ، آن كه شمارى از بزرگان كوفه كه ناظر صحنه بودند ، به جاى آن كه به يارى امام عليه السلام بشتابند ، به بالاى بلندى اى رفته بودند و براى پيروزى او دعا مى كردند!

 پايان بخش اين فصل ، سلام وداع امام عليه السلام و آخرين دعاى ايشان است ، و بدين سان ، عاشورا با دعاى امام حسين عليه السلام آغاز شد و با دعاى او پايان يافت .

 در فصل سوم ، پس از تبيين مهم ترين ويژگى هاى اصحاب امام حسين عليه السلام ، چگونگى شهادت برجسته ترين ياران امام عليه السلام همراه با شرح حال اجمالى آنان و سپس شمار شهداى كربلا در چهار گروه ، ارائه مى گردد :

 دسته اوّل . شهداى كربلا از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله : دو نفر .

 دسته دوم . شهداى كربلا از اصحاب امام على عليه السلام : هشت نفر .

 دسته سوم . شهداى كربلا از اهل بيت امام حسين عليه السلام : هجده نفر (در ادامه اين گزارش ، به نام چهل و چهار نفر ديگر كه در روايات شاذ آمده نيز اشاره شده است) .

 دسته چهارم . شهداى كربلا از ياران امام حسين عليه السلام : هشتاد و پنج نفر .

 گفتنى است كه افزون بر افراد مورد اشاره ، نام اشخاص ديگرى نيز در شمار شهداى كربلا آمده كه به دليل معتبر نبودن گزارش هاى مربوط به آنها ، در اين دانش نامه به آنها اشاره اى نشده است .

 نكته ديگر ، اين كه جمع ميان گزارش مشهور ـ كه شمار سپاه امام حسين عليه السلام را ۷۲ نفر ذكر كرده اند ـ و عدد ۱۵۷ كه در مورد شهداى كربلا آمده ، موضوع مقاله اى تحليلى در فصل دوم است .

 در فصل هاى چهارم تا هشتم ، چگونگى شهادت جان گداز فرزندان ، برادران ، فرزندان برادر ، فرزندان خواهر و فرزندان عقيل (عموى امام حسين عليه السلام ) ، به تفصيل ، گزارش شده است .

 و در فصل پايانى اين بخش ، حوادث جانسوز آخرين لحظات زندگى افتخارآميز سَرور شهيدان ، گزارش شده است كه : امام عليه السلام لباس كهنه اى را زير لباس هاى خود پوشيد ، با بانوانِ همراه ، خداحافظى كرد و فرزندش على (زين العابدين) عليه السلام را به سينه چسبانيد و در پيامى بسيار آموزنده و ارزنده، به وى فرمود :

  . يا بُنَىَّ ! اصبِر عَلَى الحَقِّ و إن كانَ مُرّا . [۲۶]

 پسرم ! بر حق ، شكيبايى كن ، هر چند تلخ باشد .  

 و بر پايه روايتى ديگر فرمود :

  يا بُنَىَّ ! إيّاكَ و ظُلمَ مَن لا يَجِدُ عَلَيكَ ناصِرا إلَا اللّهَ . [۲۷]

 پسرم ! از ستم كردن بر كسى كه در برابر تو كمك كننده اى جز خدا ندارد ، بر حذر باش .  

 امام حسين عليه السلام دختر بزرگش فاطمه را خواست و نوشته اى را كه در هم بسته شده بود و نيز وصيّت نامه خود را تحويل او داد تا پس از واقعه كربلا به برادرش امام زين العابدين عليه السلام برساند .

 ايشان سپس براى آخرين بار و به قصد اتمام حجّت ، از مردم كوفه يارى طلبيد . آنها گريستند ؛ ولى يارى اش نكردند . پس يك تنه به ميدان رفت و على وار به صف دشمن زد . حميد بن مسلم مى گويد :

 به خدا ، هرگز در محاصره افتاده اى را نديدم كه فرزندان و دودمان و يارانش كشته شده باشند و دلى استوارتر و ضميرى پابرجاتر از او داشته باشد . هر گاه پياده نظامِ دشمن ، عرصه را بر او تنگ مى كرد ، او با شمشير بر آنان مى تاخت و آنان از چپ و راست او مى گريختند ، چنان كه گله بز ، آن گاه كه گرگ در ميان آنها افتاده ، مى گريزند. [۲۸]

 در حالى كه امام عليه السلام به شدّت تشنه بود ، باران تير ، از هر سو ، او را فرا گرفت . تيرى بر پيشانى ، تيرى بر سينه ، تيرى بر گلو و تيرى بر دهان او فرو نشست .

 امام عليه السلام هنوز رمقى بر تن داشت كه دشمن بر خيمه هاى اهل بيت او حمله كرد . پس با صدايى نحيف ، فرياد زد :

  وَيلَكُم ! إن لَم يَكُن لَكُم دينٌ ، و كُنتُم لا تَخافونَ يَومَ المَعادِ ، فَكونوا فى أمرِ دُنياكُم أحرارا ذَوى أحسابٍ ، اِمنَعوا رَحلى و أهلى مِن طُغامِكُم و جُهّالِكُم . [۲۹]

 واى بر شما ! اگر دينى نداريد و از رستاخيز نمى هراسيد ، در دنيايتان آزاده و شرافتمند باشيد! نگذاريد فرومايگان و جاهلانتان ، به خانواده و خيمه گاهم حمله كنند .  

 آخرين لحظات امام عليه السلام در زيارت ناحيه ، چنين ترسيم شده است :

  الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ ، مُولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ ، قَد سَكَنَت حَواسُّكَ ، و خَفِيَت أنفاسُكَ ، و رُفِعَ عَلى القَنا رَأسُكَ . [۳۰]

 شمر بر سينه تو نشسته و شمشيرش را بر گلوى تو فرو برده و محاسنت را در دستانش گرفته و سرت را با شمشيرى برّان مى بُريد . اعضايت از حركت ايستاد و نفس هايت باز ماند و سرت بر نيزه ها شد .  

 در پايان اين فصل ، گزارش هايى درباره شمار زخم هاى بدن امام عليه السلام و رواياتى در باره قاتل ايشان آمده است .

بخش نهم : وقايع پس از شهادت امام حسين عليه السلام

در بخش نهم ، حوادثى كه پس از شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا به وقوع پيوست ، پديده هاى خارق العاده اى كه در منابع معتبر گزارش شده ، چگونگى دفن شهدا ، سرنوشت سرهاى مقدّس شهدا و كراماتى كه از سر مقدّس سيّد الشهدا عليه السلام ديده شد ، چگونگى حركت خاندان ابا عبد اللّه عليه السلام از كربلا به كوفه و از كوفه تا شام و بازگشت آنها از شام به مدينه ، در هشت فصل ، ارائه مى شود .

 پس از شهادت امام حسين عليه السلام ، سپاه كوفه نهايتِ قساوت و بى رحمى را در برخورد با بدن هاى مطهّر شهدا و اهل بيت سيّد الشهدا به نمايش گذاشت .

 گزارش هاى مربوط به مصائب جانكاه بازماندگان حسين عليه السلام ، غارت لباس هاى امام عليه السلام ، اسب دوانى بر جسد مطهّر ايشان ، غارت آنچه در خيمه ها بود و نيز غارت زيورآلات خاندان رسالت ، به آتش كشيده شدن خيمه ها ، و اظهار شادمانى يزيد و يزيديان از آنچه براى اهل بيت عليهم السلام پيش آمد ، در فصل نخست اين بخش است .

 و در فصل دوم ، پديده هاى خارق العاده مرتبط يا مقارن با واقعه كربلا گزارش شده است ، مانند : تحقّق پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله نزد اُمّ سلمه و ابن عبّاس در باره شهادت امام حسين عليه السلام ، خورشيدگرفتگى ، سرخ شدن آسمان ، گريه آسمان و زمين ، نوحه گرىِ جن ، فرياد جبرئيل و... .

 در فصل سوم ، حضور پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام دفن شهدا ، دفن كنندگان امام و يارانش ، جايگاه قبور شهدا ، و ديده شدن بدن سيّد الشهدا در قبر توسّط عامل متوكّل عبّاسى ، گزارش شده و در پايان ، پژوهشى در باره چگونگى دفن شهدا و روز دفن آنها ارائه گرديده است .

 در ادامه ، حوادث مربوط به سرهاى مقدّس شهدا ، فرستاده شدن آنها به كوفه و شام و گردانده شدن آنها در شهرها ، محلّ دفن سر منوّر سيّد الشهدا و كراماتى كه از آن مشاهده شد ، در فصل هاى چهارم و پنجم آمده است .

 فصل ششم ، با پژوهشى در باره شمار اسرا و باقى ماندگان از همراهان امام حسين عليه السلام در واقعه كربلا آغاز مى شود و در ادامه ، چگونگى بردن اهل بيتِ امام عليه السلام از كربلا و ورود آنها به كوفه و حوادثى كه در مدّت اقامت آنها در كوفه اتّفاق افتاد ، ارائه ، و از جمله ، دفاع دليرانه عبد اللّه بن عفيف از اهل بيت امام در مسجد كوفه كه به شهادت او انجاميد ، گزارش مى گردد .

 مهم ترين و آموزنده ترين حوادث دوران كوتاه اقامت اهل بيت امام حسين عليه السلام در كوفه ، سخنرانى هاى حماسى و آتشين امام زين العابدين عليه السلام ، فاطمه صغرا ، اُمّ كلثوم و بويژه زينب كبرا بود ، چنان كه حَذلَم مى گويد :

 زينب ، دختر على عليه السلام را ديدم و زنِ باحيايى سخنورتر از او نديده بودم . گويى با زبان امير مؤمنان عليه السلام سخن مى گفت . [۳۱]

 پايان بخش اين فصل ، گزارشى مربوط به شهادت دو كودك منسوب به مسلم بن عقيل است كه از زندان ابن زياد گريخته بودند ؛ امّا بيشتر منابع تاريخى ، آن دو را فرزندان عبد اللّه بن جعفر مى دانند .

 در فصل هفتم ، چگونگى فرستاده شدنِ اهل بيتِ سيّد الشهدا از كوفه به شام ، تبيين مى گردد . در آغاز اين فصل ، پژوهشى قابل دقّت در باره مسير اسرا از كوفه به شام ، ارائه مى شود كه آنان را از كدام راه به شام برده اند : از راه باديه (حدود ۹۰۰ كيلومتر) يا از راه كنار فرات (حدود ۱۳۶۰ كيلومتر) و يا از راه موصل (حدود ۱۶۲۷ كيلومتر) . در ادامه ، رنج هايى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله در راه شام ديدند و حوادث و مصائب جان گدازى كه در دوران حضور آنان در دمشق به وقوع پيوست ، گزارش شده است . مهم ترين حادثه اين دوران ، سخنرانى زينب عليهاالسلام در مجلس يزيد و سخنرانى امام زين العابدين عليه السلام در مسجد دمشق بود كه آگاهسازى عامّه مردم و موضعگيرى خواص را در پى داشت .

 تأمّل در گزارش هاى فصل هشتم از بخش نهم ، نشان مى دهد كه حضور اهل بيتِ سيّد الشهدا در شام ، از نظر سياسى و اجتماعى ، به زيان حكومت يزيد ، تمام شد و چيزى نگذشت كه يزيد ، مجبور به اظهار ندامت گرديد و ابن زياد را مورد طعن و لعن قرار داد و اعلام كرد كه :

 خدا پسر مرجانه را لعنت كند ! او بود كه حسين را آواره كرد و در فشار قرار داد... و او را كشت و با كشتن او ، مرا مبغوض مسلمانان كرد و دشمنى با مرا در دل آنها كاشت . آدم هاى بد و خوب ، كينه مرا به دل گرفته اند ، به خاطر اين كه كار مرا در كشتن حسين ، بسيار فاجعه آميز مى دانند . مرا به پسر مرجانه ، چه كار؟ خدا او را لعنت كند و بر او خشم گيرد! [۳۲]

 او همچنين براى بى تقصير جلوه دادن خود در اين ماجرا ، به خاندان ابو سفيان دستور داد كه براى امام حسين عليه السلام سه روز عزادارى كنند! اهل بيتِ سيّد الشهدا نيز از اين فرصت ، در جهت عزادارى هدفمند ، بهره گرفتند . البتّه اين اقدام يزيد ، موجب تشديد فضاى سياسى و اجتماعى شام بر ضدّ او شد . از اين رو ، تصميم گرفت هر چه زودتر ، اهل بيت امام عليه السلام را به مدينه باز گرداند .

 پايان بخش اين فصل ، گزارش هاى مربوط به بازگشت خاندان رسالت به مدينه و نيز گزارش زيارت نخستين زائر قبر سيّد الشهدا (يعنى جابر بن عبد اللّه انصارى) است ، كه در اين باره ، سه مسئله تاريخى ، مورد بررسى قرار مى گيرد :

 يك . عبور اهل بيت امام عليه السلام از كربلا در بازگشت از شام ، دو . امكان حضور جابر در اربعين اوّل در كربلا ، و سه . ديدار جابر و اهل بيتِ سيّد الشهدا در كربلا .

بخش دهم : بازتاب شهادت امام حسين عليه السلام و فرجام كسانى كه در كشتن او و يارانش نقش داشتند

در آغاز بخش دهم ، تحليلى در باره بازتاب هاى اجتماعى و آثار تكوينى واقعه عاشورا و نيز چهار جنبشى كه تحت تأثير مستقيم يا غير مستقيم امواج سياسى و اجتماعى اين واقعه تا ده سال پس از آن پديد آمد ، ارائه مى شود .

 پس از آن ، متن گزارش هاى مربوط به بازتاب شهادت سيّد الشهدا و يارانش در ميان شخصيت هاى برجسته آن روز جهان اسلام ، در ميان جنايتكاران و خانواده هاى آنها ، در جامعه عراق و حجاز و حتّى در ميان غير مسلمانان ، در پنج فصل ، مطرح مى گردد و در فصل ششم ، سرنوشت شوم كسانى كه در اين حادثه نقش داشتند و نيز مردمى كه از يارى كردن امام عليه السلام سر باز زدند ، تبيين مى شود .

بخش يازدهم : عزادارى و گريه براى امام حسين عليه السلام

بخش يازدهم با تحليلى بسيار مهم و كاربردى در باره فلسفه تداوم عزادارى براى سيّد الشهدا عليه السلام و آثار و بركات آن ، ويژگى هاى مجالس عزادارى هدفمند ، و آسيب شناسى عزادارى براى امام حسين عليه السلام ، آغاز مى گردد .

 در فصل يكم ، پس از نقل احاديثى كه به عزادارى براى سيّد الشهدا (بخصوص در دهه اوّل محرّم) توصيه مى نمايند ، نخستين عزاداران امام عليه السلام پس از واقعه كربلا و نخستين كسانى كه در عزاى ايشان لباس سياه پوشيدند ، معرّفى مى شوند و در پايان ، سير تاريخى مراسم عزادارى حسينى از قرن اوّل هجرى تا عصر حاضر ، ضمن تحليلى خواندنى ، پيش روى پژوهشگران قرار مى گيرد .

 در فصل دوم ، تأكيد بر ذكر مصائب سيّد الشهدا عليه السلام ، سه بار درود گفتن بر ايشان با جمله «صلّى اللّه عليك يا أبا عبد اللّه » هنگام يادآورى ايشان ، به ياد آوردن تشنگى امام عليه السلام در هنگام نوشيدن آب ، و همچنين ذكر مصائب امام حسين عليه السلام نزد امام باقر و امام صادق عليهماالسلام آمده است .

 در فصل سوم ، پس از نقل روايتى در باره علّت اهمّيت ويژه روز عاشورا ، به آداب اين روز ، اشاره شده است كه عبارت اند از : تعطيلى عمومى ، اجتناب از لذّت ها ، بر پا داشتن مجالس عزادارى در منزل يا شركت در مجالس عزادارى ، تسليت گفتن به يكديگر با اين جمله بسيار آموزنده :  «عَظَّمَ اللّهُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ عليه السلام ، و جَعَلَنا و إيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثَأرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الإِمامِ المَهدِىِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ؛ [۳۳]

 خداوند ، پاداش ما را در مصيبتمان بر حسين عليه السلام بزرگ بدارد و ما و شما را از خونخواهان او به همراه ولىّ خونش ، امام مهدىِ آل محمّد ، قرار دهد!» ،  و نيز خواندن نماز و دعا و زيارت ايشان .

 موضوع فصل چهارم ، گريستن و گرياندن در مصيبت ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام است . در اين فصل ، پس از نقل احاديثى در باره تشويق به گريستن و اظهار حزن و جزع نمودن در مصيبت امام حسين عليه السلام ، توضيحى در باره حديثى از ايشان كه مى فرمايد :  «أنا قتيل العَبَرة ؛

 من كشته اشكم» [۳۴] مى آيد و سپس ثواب گريه كردن بر سيّد الشهدا عليه السلام و پاداش سرودن شعر در مصيبت ايشان و گزارش هايى شورآفرين درباره گريستن آدم عليه السلام ، ابراهيم عليه السلام ، عيسى عليه السلام ، خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و خاندان او و نيز گريه فرشتگان ، پريان ، انواع حيوانات ، آسمان ، زمين و بلكه همه چيز و حتّى دشمنان سيّد الشهدا عليه السلام بر ايشان ، ارائه مى گردد .

بخش دوازدهم : نمونه مرثيه هايى كه در سوگ امام حسين عليه السلام و يارانش سروده شده اند

در ابتداى بخش دوازدهم ، پس از دسته بندى محتوايى اشعارى كه در طول چهارده قرن در رثاى سيّد الشهدا عليه السلام و يارانش سروده شده اند ، ضمن مقاله اى تحليلى ، تحوّلات شعر عاشورايى و فراز و فرود آن ، بررسى مى گردد و در ادامه ، نمونه هايى از اشعارى كه در اين باره سروده شده اند ، به ترتيب تاريخى ، در هفت فصل ، گزارش مى شوند . [۳۵]

بخش سيزدهم : زيارت امام حسين عليه السلام

درآمد بخش سيزدهم، نكاتى قابل توجّه در باره واژه شناسى «زيارت» ، ريشه يابى آن در فطرت ، زيارت زندگان و مردگان از نگاه اسلام ، تشويق احاديث اسلامى به زيارت قبور پيامبر خدا و اهل بيت عليهم السلام ، فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام و مهم ترين آداب و آسيب شناسى آن را تقديم پژوهشگران مى نمايد . در پى آن ، احاديث مربوط به فضايل زيارت قبر سيّد الشهدا عليه السلام ، آثار و بركات آن ، هشدار نسبت به ترك آن ، حضور فرشتگان و ارواح انبيا و اولياى الهى در مزار ايشان ، آداب زيارت و زيارت نامه هاى مختلف ، و نايب گرفتن براى زيارت ايشان ، در شانزده فصل مى آيد .

بخش چهاردهم : مزار امام حسين عليه السلام

در بخش چهاردهم ، پس از تبيين تاريخچه حرم حسينى ، احاديثى در باره فضيلت مزار امام حسين عليه السلام و بركات تربت مزار ايشان ، در سه فصل ، گزارش مى گردد :

 در فصل نخست ، زيارتگاه امام حسين عليه السلام به عنوان باغى از باغ هاى بهشت ، معرّفى شده كه دعا در آن ، اجابت مى شود . همچنين مخيّر بودن مسافر در قصر و اتمام نمازهاى چهارركعتى ، از فضايل محدوده حرم سيّد الشهدا شمرده شده است . در اين فصل ، پژوهشى در باره محدوده تخيير مسافر در قصر و اتمام نيز ارائه مى شود .

 فصل دوم در باره شفا خواستن از خداوند به واسطه تربت مزار امام حسين عليه السلام ، آداب آن و نيز موانع بهره مندى از بركات تربت مزار ايشان است و چند نمونه از كسانى كه بيمارىِ آنها به بركت استشفا به تربت سيّد الشهدا عليه السلام درمان شده است نيز معرّفى شده اند . همچنين محدوده تربت ايشان كه مى توان با آن استشفا نمود ، در ضمن مقاله اى تحليلى توضيح داده شده است .

 در فصل سوم اين بخش ، احاديث مربوط به ساير بركات تربت امام حسين عليه السلام گزارش شده است ، مانند : بهره گيرى از آن در موارد ترس و وحشت ، مضاعف شدن ثواب نماز با سجود بر آن ، فضيلتِ ساختن تسبيح يا كام برداشتن نوزاد با آن و ... .

بخش پانزدهم : حكمت هاى رسيده از امام حسين عليه السلام

اهل بيت عليهم السلام وارث علم و حكمت خاتم انبيا و بلكه همه انبياى الهى هستند ؛ ولى افسوس كه فضاى سياسى جامعه اسلامى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه نداد كه مردم از چشمه جوشان حكمت خاندان رسالت ، آن گونه كه شايسته بود ، بهره مند شوند . از اين رو ، ميراث علمىِ به جاى مانده از بيشتر آنان ، اندك است .

 امام حسين عليه السلام نيز يكى از امامانى است كه به دليل شرايط سياسى دوران امامتش ، ميراث علمى فراوانى ندارد ؛ امّا اين ، به معناى بسته بودن راه بهره گيرى از درياى علم و حكمت ايشان نيست . در بخش پايانى دانش نامه امام حسين عليه السلام ، پس از تبيين اين موضوع و تفسير معناى «حكمت» در لغت و در قرآن و حديث ، حكمت هاى منثور و منظومِ نقل شده از ايشان يا منسوب به ايشان، در زمينه هاى معرفتى ، سياسى ، عبادى ، اخلاقى و عملى ، در ده باب و پنجاه و پنج فصل ، در معرض ديد محقّقان و علاقه مندان قرار مى گيرد . گفتنى است كه شمارى از اين حكمت ها در بخش هاى مختلف اين دانش نامه آمده و در اين بخش ، به صورت دسته بندى شده ، با ترتيب زير ، ارائه مى گردد :

 باب يكم . حكمت هاى نقل شده از امام حسين عليه السلام در باره عقل ، علم ، حكمت و يقين ، در سه فصل .

 باب دوم . حكمت هاى اعتقادى در باره خداشناسى ، ايمان ، اسلام ، قضا و قدر ، بازگشت مردگان به دنيا و زندگى پس از مرگ ، در پنج فصل .

 باب سوم . حكمت هاى اعتقادى ، سياسى و اخلاقى در باره : امامت ، امّت ، فضايل اهل بيت عليهم السلام و رهبرى آنان ، پيروان اهل بيت عليهم السلام و همچنين سخنان امام حسين عليه السلام در برخورد با معاويه ، سخنان ايشان در باره بيعت با يزيد و علل قيام ايشان بر ضدّ يزيد ، رد كردن پيشنهاد سكوت ، سخنان ايشان در كربلا و مطالبى كه در باره صبر و مقاومت فرموده ، سخنانى كه در باره وفاى اصحاب خود فرموده ، رؤياهاى ايشان در باره پيش بينى هاى آينده ، و اجابت دعاهاى امام عليه السلام و كرامات ايشان ، در پانزده فصل .

 باب چهارم . حكمت هايى در باره : عبادت خدا ، اذان ، وضو ، نماز ، روزه ، حج ، عمره ، طواف ، جهاد ، خمس ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، قرائت قرآن ، ذكر ، دعا ، صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، خانه خدا ، طلب حلال ، و انفاق در راه خدا ، در چهارده فصل .

 باب پنجم . حكمت هاى اخلاقى و عملى در باره : اخلاق و رفتار نيكو ، مكارم اخلاقى پيامبر صلى الله عليه و آله ، مكارم اخلاقىِ امام حسين عليه السلام ، آداب همنشينى ، سلام كردن ، اخلاق و رفتار ناشايست ، و نيز ره نمودهايى طبّى ، در يازده فصل .

 باب ششم . حكمت هاى جامعى كه در قالب احاديث قدسى ، يا احاديث نبوى و علوى ، به وسيله امام حسين عليه السلام يا از خودِ ايشان روايت شده است .

 در باب هفتم ، حكمت هاى گوناگونى كه در زمينه هاى مختلف از امام حسين عليه السلام نقل شده اند و در ابواب و فصول پيشين جاى نگرفته اند ، ارائه مى شوند .

 در آغاز باب هشتم ، پژوهشى در باره اشعار امام حسين عليه السلام و ديوان منسوب به ايشان ـ كه در باب دهم مى آيد ـ ، ارائه مى شود و پس از بررسى مصادر تاريخى ، ادبى و حديثىِ اشعار ايشان و ارزيابى استناد آنها به امام عليه السلام و دسته بندى محتوايى آنها ، شعرهايى كه در زمينه هاى مختلف از ايشان نقل شده ، گزارش مى گردند .

 در باب نهم ، تمثّل هاى امام حسين عليه السلام به اشعار ديگران ، جمع آورى شده است .

 و باب دهم ، به گزارش ديوان منسوب به ايشان ، اختصاص دارد . گفتنى است كه اشعار اين ديوان ، با ابيات منسوب به امام عليه السلام در ساير مصادر ـ كه در باب هشتم آمده اند ـ ، مشابهتى ندارند و اين خود ، دليل عمده براى ترديد در انتساب اين ديوان به امام عليه السلام محسوب مى شود .

(۲)

ويژگى هاى «دانش نامه امام حسين عليه السلام»

اينك پس از گزارش كوتاهى از محتواى دانش نامه امام حسين عليه السلام و بدون نگاه تفصيلى به متن آن ، مى خواهيم شمارى از ويژگى هاى برجسته اين دانش نامه را برشماريم :

۱ . بازنگرى تاريخ زندگى امام حسين عليه السلام

در پيش گفتار آورديم كه بازنگرى تاريخ عاشورا و پاك سازى آن از مطالب سست و بى اساس ، بزرگ ترين خدمتى است كه امروز ، مراكز علمى و پژوهشى مى توانند به ساحت قدسى ابا عبد اللّه عليه السلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام داشته باشند . دانش نامه امام حسين عليه السلام ، گامى است متواضعانه در اين راه ، و بدين سان ، اصلى ترين ويژگى اين دانش نامه ، بازنگرى تخصّصى زندگى امام حسين عليه السلام و بخصوص ، تلاش براى تحريف زدايى از تاريخ عاشوراست . ساير ويژگى هاى اين پژوهش كه در پى خواهند آمد ، به گونه اى مرتبط با اين ويژگى اصلى هستند .

۲ . استناد به منابع كهن و قابل استناد

نخستين اقدام اساسى در جهت بازنگرى زندگى امام حسين عليه السلام ، مستند ساختن متن گزارش ها به منابع كهن و قابل استناد است . از اين رو ، كوشيده ايم تا متن اين دانش نامه ، از منابع حديثى و تاريخى معتبر و قابل استناد ، گزينش گردد . بر اين پايه ، تكيه گاه اصلى تدوين آن ، در درجه نخست ، منابعى هستند كه تا قرن چهارم و پنجم هجرى نگارش يافته اند ، و در مراتب بعد ، منابع تأليف شده تا قرن هفتم هجرى و پس از آن ، آثار تا قرن نهم .

 مقتل نگارى هاى قرن دهم هجرى به بعد ، به دلايلى كه در «كتاب شناسى تاريخ عاشورا و عزادارى» بدانها اشاره مى شود ، [۳۶] مورد استناد نيستند ، جز براى نقد و اهدافى مانند آن ، كه در اين صورت ، به معتبر نبودن گزارش ، اشاره خواهيم داشت .

 البته توجّه به اين نكته ضرورى است كه در پژوهش هاى تاريخى ، سختگيرى هاى معمول در روايات فقهى ، معمول نيست ؛ بلكه بيشتر ، چگونگى و استوارى يا نااستوارى متن ، مورد توجّه است و براى رسيدن به حقيقت ، بايد از قرائن مختلف ، بهره گرفت .

 بر اين اساس ، در جمع آورى گزارش ها و گزينش آنها ، افزون بر تلاش براى مستند كردن آنها به منابع معتبر ، اصلى ترين معيار را «نقد متن» قرار داده ايم و كوشيده ايم تا از راه تأييد مضمون گزارش ها با قرائن عقلى و نقلى ، براى پژوهشگر ، نوعى اطمينان به گزارش ، حاصل شود . از اين رو ، احاديث مُنكَر را نياورده ايم ، گر چه در منابع معتبر آمده باشند ، و اگر در موارد خاصّى ، گزارش غير معتبرى را عرضه كرده ايم ، چرايىِ آن را توضيح داده ايم .

 اين نكته نيز قابل توجّه است كه هر چند مبناى ما در نگارش اين دانش نامه ، بررسى اسناد روايات نيست ؛ ليكن در بخش امامت امام حسين عليه السلام ، به دليل اهمّيتِ اعتقادى موضوع ، افزون بر آنچه بدان اشارت رفت ، بررسى اسناد نيز مورد توجّه قرار گرفته است .

۳ . بهره گيرى از منابع شيعه و اهل سنّت

امام حسين عليه السلام ، نه تنها پيشواى سوم پيروان اهل بيت عليهم السلام ، بلكه شخصيتى بزرگ در جهان اسلام است كه داراى وجهه بين المللى و فرا دينى و مورد احترام پيروان همه مذاهب اسلامى و آزاديخواهان جهان است . از اين رو ، استناد به منابع اهل سنّت در كنار منابع پيروان اهل بيت عليهم السلام ، افزون بر تقويت مضمون گزارش ها ، بر اعتبار جهانىِ دانش نامه اى كه ابعاد گونه گون زندگى امام عليه السلام را گزارش مى كند ، مى افزايد و مخاطبان بيشترى را جذب خواهد كرد .

 گفتنى است كه منابع كهن و قابل استناد فراوانى از اهل سنّت ، مانند : تاريخ الطبرى ، أنساب الأشراف ، الفتوح ابن اعثم و... ، تاريخ عاشورا را گزارش كرده اند كه در كنار منابع شيعه ، در اين دانش نامه ، مورد بهره بردارى قرار گرفته اند .

۴ . جامعيت همراه با گزيده نگارى

يكى از ويژگى هاى مهم اين دانش نامه ، اين است كه كوشيده ايم در حدّ توان ، با ارجاع گزارش هاى همگون به يكديگر ، جامعيت همراه با گزيده نگارى ، رعايت گردد . در اين شيوه از نگارش ، همه متون حديثى اى كه در منابع فريقين آمده اند، در معرض ديد پژوهشگر قرار مى گيرند ؛ امّا جز در مواردى خاص ، [۳۷] تكرار نمى شوند ؛ بلكه برگزيده آنها در متن كتاب مى آيد و در پاورقى ، به متون مشابه ، اشاره مى گردد . بدين سان ، كوشيده ايم تا ضمن اجتناب از افزون نگارى و تكرار ملال انگيز ، پژوهشگر بتواند با منابع گسترده اى در باره موضوع مورد تحقيق خود ، آشنا گردد .

۵ . نقد مطالب نادرستِ منابع معتبر

هر چند گزارش منابع معتبر ، براى دستيابى به واقعيت ، سودمند است ؛ امّا اعتبار منبع ، لزوما به معناى درستى گزارش نيست . چه بسا مطلبى در منابع معتبر آمده ، ولى صحيح نيست .

 يكى از ويژگى هاى اين دانش نامه ، اين است كه نه تنها گزارش هاى منابع غير معتبر را در صورت نياز ، مورد نقد قرار مى دهد ؛ بلكه در پاره اى از موارد ، گزارش هاى منابع معتبر را نيز ارزيابى كرده ، نادرستى آنها را روشن مى سازد ، مانند گزارش هاى مربوط به حضور اسماء بنت عُمَيس در جريان ولادت امام حسين عليه السلام ، در صورتى كه وى در آن تاريخ ، همراه شوهرش جعفر بن ابى طالب ، در حبشه بوده است ، [۳۸] يا مشاركت امام عليه السلام در جنگ هاى فتح اِفريقيّه(تونس) و طبرستان، [۳۹] يا استعفاى مسلم بن عقيل از نمايندگى امام عليه السلام ، [۴۰] يا مخفى شدن امام زين العابدين عليه السلام در دوران اسارت [۴۱] و ... .

۶ . تبيين و تفسير ، در كنار گزارش

كتاب هاى تاريخى ، معمولاً يا صرفا به نقل و گزارش حوادث تاريخى مى پردازند و يا از زاويه تحليل و تفسير ، به رويدادها مى نگرند ؛ امّا در دانش نامه امام حسين عليه السلام ، سعى بر اين بوده تا از هر دو شيوه نقل ، استفاده شود ، بدين سان كه پيش از نقل متن گزارش در باره مسائل مختلف و يا پس از آن ، در صورت نياز ، تفسير و تبيين نكات مهم تاريخى ، جمع بندى گزارش ها و تحليل رويدادها را پيش ديد خوانندگان جستجوگر ، قرار مى دهد .

۷ . بررسى تفصيلىِ مسايل مرتبط با حادثه عاشورا

در اين كتاب ، افزون بر تبيين، تفسير و نقد گزارش هاى تاريخى ، مسائل و مباحث مهم و محورى مرتبط با حادثه عاشورا ، مانند : زمينه ها و فلسفه نهضت حسينى ، ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و انقلاب كوفه ، ارزيابى كارنامه مسلم بن عقيل در كوفه ، پيامدهاى واقعه عاشورا و نقش مستقيم و غير مستقيم آن در جنبش هاى پس از آن ، مسائل مربوط به عزادارى سيّد الشهداء عليه السلام بويژه آسيب شناسى ، و سير تاريخى آن ، و تاريخچه عمارت حرم امام حسين عليه السلام ، به تفصيل مورد بررسى و تحليل قرار گرفته است .

۸ . جمع بندى و تحليل روايات متعارض

شمارى از روايات رسيده از اهل بيت عليهم السلام بر حسب ظاهر ، در مورد برخى از مسائل مربوط به امام حسين عليه السلام ، تعارض دارند ، مانند : احاديثى كه درباره نام گذارى امام عليه السلام وارد شده اند يا احاديثى كه تغذيه امام حسين عليه السلام از انگشتان يا زبان پيامبر صلى الله عليه و آله را گزارش كرده اند ، يا احاديثى كه ثواب زيارت سيّد الشهدا را با ثواب حج و عمره ، مقايسه نموده اند . جمع بندى و تحليل اين گونه روايات ، پژوهشگر را با «فقهُ الحديث» و فهم نقل هاى مختلف ، آشنا مى سازد .

۹ . كاربردى بودنِ محتوا

دانش نامه امام حسين عليه السلام ، همچون دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ـ كه پيش از اين ، به عرصه پژوهش ، تقديم گرديد ـ كتابى صرفا تاريخى نيست كه متون و اسناد تاريخى مرتبط با حسين بن على عليه السلام را گزارش و تحليل كند ؛ بلكه در گزينش متون و ارائه تحليل ها ، واقعيت ها و نيازهاى روز ، در نظر گرفته شده است . كوشيده ايم كه اين مجموعه ، مرجعى غنى و كارآمد براى پژوهشگران ، گويندگان ، نويسندگان ، هنرمندان ، فيلم نامه نويسان و همه كسانى باشد كه مى خواهند حسين بن على عليه السلام را به عنوان الگوى يك زندگى شرافتمندانه به جامعه معرّفى كنند ، و نيز براي همه آزاديخواهانى كه مى خواهند از روش آن پيشواى بزرگ ، سرمشق بگيرند .

۱۰ . تنظيم منطقى و آسان ياب

گزارش ها و تحليل ها به گونه اى تنظيم شده اند كه پژوهشگر با نگاهى اجمالى و گذرا ، در جريان كلّى مطالب كتاب ، قرار گيرد و در اسرع وقت ، به سادگى بتواند مطلب مورد نظر خود را بيابد . به سخن ديگر ، عناوين ، همچون نمودارى درختى تنظيم شده اند ، به گونه اى كه گوياى محتواى بخش ها و فصل ها باشند و همه محتواى كتاب را شامل شوند .

۱۱ . فراهم ساختن نيازهاى پژوهشى فرعى

به منظور تسهيل كار پژوهشگرانى كه به اين دانش نامه مراجعه مى كنند ، نيازهاى فرعىِ پژوهشى آنان نيز فراهم شده تا براى دستيابى به مسائل جزئى ، نياز به مراجعه به منابع ديگر ، نداشته باشند . شرح حال اجمالى اشخاص و گزارش اختلاف نام هاى آنان در منابع مختلف ، تبيين الفاظ دشوارياب ، توضيح مكان ها و نكات مبهم گزارش ها ، تا جاى ممكن ، در متن كتاب يا در پانوشت ، انجام شده است . همچنين مكان هاى تاريخى ، با نقشه هاى گوياى طرّاحى شده توسّط متخصّصان [۴۲] (با همكارى محقّقان پژوهشكده علوم و معارف حديث) ، به دقت، معرّفى گرديده اند.

۱۲ . روش دانش نامه در تكريم

در گزارش متون حديثى و تاريخى ، در صورتى كه متن مورد استناد ، از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده باشد ، نام آن بزرگواران ، همواره همراه با تكريم آورده مى شود ، [۴۳] هر چند در منبع ، چنين نيامده باشد ، و اگر متن از غير پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده باشد ، فقط به ذكر نام ، بسنده مى گردد .

(۳)

كتاب شناسى تاريخ عاشورا و عزادارى امام حسين عليه السلام

در باره تاريخ نهضت امام حسين عليه السلام و بويژه عاشورا و نيز در موضوع عزادارى بر امام حسين عليه السلام و نقل مَقتل ايشان ، كتاب هاى بسيارى در طول تاريخ ، نگاشته شده است كه اين ، خود ، نشان از اهتمام عالمان و محقّقان مسلمان ، بدين مسئله دارد . [۴۴]

 اين منابع از لحاظ اعتبار و دقّت در نقل و تحليل ، يكسان نيستند و مى توان آنها را به دو دسته كلّىِ : قابل استناد و ضعيف ، تقسيم كرد . البته اين تقسيم بندى فقط در كتاب هايى صادق است كه در دسترس اند ؛ زيرا دسته ديگرى از منابع ـ كه «منابع مفقود» ناميده مى شوند ـ ، تنها در فهرست نامه ها مورد اشاره قرار گرفته اند و اكنون دسترس مستقيم به آنها ممكن نيست ، هر چند برخى اخبارشان به كتاب هاى ديگر ، راه يافته است .

 بنا بر اين ، براى هر پژوهشى در باره تاريخ عاشورا و عزادارى، چهار دسته منبع وجود دارد :

 ۱ . منابع قابل استناد،

 ۲. منابع غير قابل استناد ،

 ۳ . منابع معاصر ،

 ۴ . منابع مفقود .

 مقصود از منابع قابل استناد ، آن دسته منابع اند كه هويّت تاريخى دارند و نويسندگان آنها ، معيّن ، سرشناس و از عالمان روشمند بوده اند ، هر چند ديده نقد خود را بر يكايك روايات آنان ، باز نگاه مى داريم .

 منابع غير قابل استناد يا ضعيف ، منابعى داستانى ، بى سند و بدون پشتوانه تاريخى اند كه اخبار گزارش شده در آنها را تنها به شرط يافتن مؤيِّدهاى تاريخى و تقويت شدن به وسيله منابع قابل استناد ، مى پذيريم .

 در اين جا ، ابتدا منابع مهمّ قابل استناد (۳۳ كتاب) و سپس منابع ضعيف ، امّا مشهور (ده كتاب) را معرّفى توصيفى و سپس اشاره اى اجمالى به منابع معاصر و آن گاه، منابع مفقود (۴۴ كتاب) را به ترتيب اطّلاعات تاريخى موجود در باره مؤلّفان آنها ، گزارش مى كنيم [۴۵] كه در مجموع ، ۸۷ اثر خواهند شد .

 

[۱] . گفتنى است كه جايزه دومين دوره انتخاب «كتاب سال ولايت» و برخى جوايز و نشان هاى علمى ـ فرهنگى ديگر به اين دانش نامه تعلق گرفت . در اين باره ، ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۱ ص ۷ (پيش گفتار) .

[۲] تاريخ دقيق بازگشت اهل بيت امام عليه السلام به مدينه ، مشخّص نيست ؛ امّا با اطمينان مى توان گفت كه هنوز يك سال از خارج شدن آنها نگذشته بود كه به مدينه باز گشتند .

[۳] الكافى : ج ۱ ص ۲۶۲ ح ۴ .

[۴] حماسه حسينى : ج ۱ ص ۱۲۱.

[۵] وقد عجَبَت من صبرك ملائكةُ السموات (المزار الكبير: ص ۵۰۴، بحار الأنوار: ج ۱۰۱ ص ۲۴۰) .

[۶] . المجموعة الكاملة، عباس محمود العقّاد: ج ۲ ص ۲۲۸.

[۷] . ر . ك : ج ۳ ص ۳۲۳ (بخش هفتم / تحليلى درباره اهداف قيام امام حسين عليه السلام ) .

[۸] سحر بابل و سجع البلابل : ص ۳۸۳ ، الدرّ النضيد : ص ۲۴۱ .

[۹] ر . ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۷ ص ۲۰۶ ـ ۲۴۹ (دلايل تنهايى امام على عليه السلام ) .

[۱۰] كامل الزيارات : ص ۳۲۷ ح ۵۵۶ . نيز، ر . ك : همين دانشنامه: ج ۱۲ ص ۳۷ (بخش سيزدهم / فصل دوازدهم / زيارت امام عليه السلام در روز عاشورا ، به روايت كامل الزيارات ، از علقمه) . گفتنى است كه اين زيارت نامه ، به وسيله عَلقَمه ، از امام باقر عليه السلام روايت شده است .

[۱۱] ر . ك : ج ۲ ص ۷۲ ح۴۲۸ .

[۱۲] بايد توجّه داشت كه آنچه در كلام شمارى از خطبا شهرت يافته كه «اهل بيت عليهم السلام ، همه كشتى نجات اند ؛ امّا كشتى حسين عليه السلام ، وسيع تر و پُر سرعت تر است» ، مأثور از اهل بيت عليهم السلام نيست . گفتنى است كه پس از جستجوى فراوان در ريشه يابى اين سخن ، مشخّص شد كه اين مطلب ، تحليلى از مرحوم شيخ جعفر شوشترى رحمه الله (م ۱۳۳۵ ق) در باره ظرفيت فرهنگى تاريخ عاشورا و شخصيت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام در جهت هدايت و نجات انسان هاست . كلام ايشان در كتاب الخصائص الحسينية ، چنين است :

 «فرأيت في الحسين عليه السلام خصوصية فى الوسيلة إلى اللّه اتّصف بسببها بانّه بالخصوص، باب من أبواب الجنة و سفينة للنجاة و مصباح للهدى، فالنبى و الأئمة عليهم السلام كلّهم أبواب الجنان ؛ لكنّ باب الحسين أوسع ، و كلّهم سفن النجاة؛ لكنّ سفينة الحسين مجراها فى اللجج الغامرة أسرع و مرساها على السواحل المنجية أيسر ، و كلّهم مصابيح الهدى؛ لكنّ الاستضاءة بنور الحسين أكثر و أوسع ، و كلّهم كهوف حصينة؛ لكنّ منهاج كهف الحسين أسمح و أسهل .

 در حسين عليه السلام براى وسيله تقرّب به خدا بودن، ويژگى اى ديدم كه او ، به سبب آن ويژگى است كه اين گونه توصيف شده است : درى از درهاى بهشت ، كشتى نجات و چراغ هدايت !پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام همگى درهاى بهشت اند ؛ امّا درِ حسين عليه السلام گشوده تر است . همگى كشتى نجات اند ؛ امّا كشتى حسين عليه السلام در ميان امواج توفان هاى شديد، پُرشتاب تر، و پهلو گرفتنش در ساحل هاى نجات، آسان تر است . همگى ، چراغ هدايت اند ؛ امّا پرتو گرفتن از نور حسين عليه السلام ، بيشتر و وسيع تر است . همگى ، پناهگاه هاى مستحكم اند؛ امّا راه رسيدن به پناهگاه حسين عليه السلام ، هموارتر و آسان تر است» (الخصائص الحسينية : ص ۱۴) .

[۱۳] ر . ك : ج ۱۰ ص ۱۳۶ (بخش يازدهم / سير تاريخى عزادارى امام حسين عليه السلام ).

[۱۴] ر . ك : ج ۱۰ ص ۴۲۴ (بخش سيزدهم : زيارت امام حسين عليه السلام / درآمد).

[۱۵] . ر. ك : حماسه حسينى : ج ۱ ص ۴۸ .

[۱۶] ر.ك : محرق القلوب : ص ۱۵۲ ، روضة الشهدا : ص ۳۰۱ و در آن آمده: «نيزه اى چون مار ارقم در دست گرفته» .

[۱۷] اسرار الشهادات : ج ۳ ص ۳۹ .

[۱۸] . ر . ك : اسرار الشهادات (چاپ قديم) : ص ۳۴۵ .

[۱۹] . همان جا .

[۲۰] ر . ك : حماسه حسينى : ج ۱ ص ۲۹ ، لؤلؤ و مرجان : ص ۲۵۱ ، اسرار الشهادات : ج ۳ ص ۳۵ ـ ۳۹ .

[۲۱] ر . ك : ص ۹۱ (منابع غيرقابل استناد) .

[۲۲] . گفتنى است نام انديشه ورانى كه در نگارش يا ساماندهى نهايى تحليل ها نقش مؤثّر داشته اند ، در پانوشت تحليل مربوط ، آمده است . انديشه وران ديگرى نيز در نگارش تحليل ها (گردآورى اطلاعات و متون ، نگارش اوليه تحليل ها و نقد آنها) و همچنين در نگارش زندگى نامه اعلام ، همكارى داشته اند كه عبارت اند از آقايان : سيّد محمّد كاظم طباطبايى ، محمّد اسفنديارى ، على رفيعى ، علامرودشتى حسين رفيعى ، جعفرطبسى ، نجم الدين طبسى ، محمّدامين پورامينى ، رضا بابايى ، محمّدرضا انصارى قمى ، ناصرالدين انصارى قمى ، احمد مبلّغى ، على ملكى ، محسن معينى ، محمّد حسين صالح آبادى ، عبّاس پسنديده ، سيّد عليرضا طباطبايى ، اميرحسين ملك پور ، مجتبى فرجى ، سيّد حسن فاطمى ، محمّدكاظم رحمان ستايش ، محمّدعلى اكبر نوذرى و رجب بخشى .

[۲۳] . امام حسن عليه السلام در سال ۵۰ هجرى به شهادت رسيد.

[۲۴] . معاويه، در سال ۶۰ هجرى مُرد.

[۲۵] ر . ك : ج ۳ ص ۲۴۹ (بخش ششم / فصل سوم / پيشگويى درباره شهادت او هنگام عبور از كربلا) .

[۲۶] . ر . ك : ج ۷ ص ۱۹۰ ح ۱۸۹۲ .

[۲۷] . ر .ك : همان ح۱۸۹۱ .

[۲۸] . ر . ك : ج ۷ ص ۱۹۷ (بخش هشتم / فصل نهم / نبرد انفرادى امام عليه السلام با دشمنانش) .

[۲۹] . ر . ك : ج ۷ ص ۲۳۶ ح ۱۹۴۶ .

[۳۰] . ر . ك : ج ۷ ص ۲۶۰ ح ۱۹۶۷ .

[۳۱] . ر . ك : ج ۸ ص ۱۱۹ (بخش نهم / فصل ششم / سخنرانى زينب عليهاالسلام ، در ميان كوفيان) .

[۳۲] . ر . ك : ج ۸ ص ۳۶۱ ح ۲۴۲۰ .

[۳۳] . كامل الزيارات : ص ۳۲۶ ح ۵۵۶ ، مصباح المتهجّد : ص ۷۷۳ .

[۳۴] . ر . ك : ج ۱۰ ص ۳۴ ح ۲۷۶۵ .

[۳۵] گفتنى است كه در ترجمه فارسى ، اشعارى كه تا قرن چهارم به عربى سروده شده اند ، ترجمه گرديده اند و پس از آن ، نمونه هايى از اشعار فارسى ارائه مى شوند .

[۳۶] . ر . ك : ص ۹۱ (منابع غير قابل استناد) .

[۳۷] اين موارد، عبارت اند از : تعدّد ابواب و عناوين ، اختلاف اساسى گزارش ها ، وجود پيام و نكته ويژه اى در هر يك از گزارش ها .

[۳۸] ر. ك : ص ۱۵۶ (سخنى درباره حضور اسماء بنت عُميس ، هنگام ولادت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام) .

[۳۹] ر . ك : ج ۲ ص ۳۲۴ (بخش چهارم / درآمد) .

[۴۰] ر . ك : ج ۴ ص ۷۰ (بخش هفتم / فصل چهارم / تأمّلى در گزارش هاى مربوط به استعفاى مسلم از نمايندگى امام حسين عليه السلام ) .

[۴۱] ر . ك : ج ۸ ص ۱۷۱ (بخش نهم / فصل ششم / سخنى در باره گزارش هاى مربوط به پنهان شدن امام زين العابدين عليه السلام ) .

[۴۲] . از جناب آقاى على بابا عسكرى و مهندس ابو الفضل خسروى و شركت مهندسان مشاور «گئوداد» كه پنج نقشه ابتكارى و بى نظير اين دانش نامه را سامان داده اند ، صميمانه تقدير مى گردد .

[۴۳] نام پيامبر خدا همراه با جمله «صلّى اللّه عليه و آله» و نام اهل بيت و پيامبران و فرشتگان الهى با جمله «عليه السلام» مى آيد .

[۴۴] . جهت آگاهى بيشتر ، ر. ك : كتاب شناسى تاريخى امام حسين عليه السلام ، محمد اسفنديارى؛ كتاب شناسى امام حسين عليه السلام ، نجفقلى حبيبى (كه در كتاب اوّل ، بيش از هزار اثر و در كتاب دوم ، ۸۷۹ اثر ، معرّفى شده است) ؛ معرّفى و نقد منابع عاشورا ، سيّد عبد اللّه حسينى ؛ «سيرى در مقتل نويسى و تاريخ نگارى عاشورا» ، محسن رنجبر (چاپ شده در : تاريخ در آينه پژوهش ، ش ۱۴ ـ ۱۶) ؛ پژوهشى در مقتل هاى فارسى، محمّدعلى مجاهدى ؛ كتاب شناسى امام حسين عليه السلام : كتاب نامه، حشمت اللّه صفرعلى پور و ديگران.

[۴۵] . در اين معرّفى ها ، از چهار كتاب زير ، بيش از همه، استفاده كرده ايم : كتاب شناسى تاريخى امام حسين عليه السلام ، محمد اسفندياري ؛ عاشوراپژوهى ، محمد صحتى سردرودى ؛ تأملى در نهضت عاشورا ، رسول جعفريان وعاشورا نامه : ج ۴(كتاب شناسي ها) .