225
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1

۲۰۴.مسند ابن حنبل - به نقل از اسماء بنت يزيد -:من مهار عضبا ، ناقه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، را گرفته بودم كه [سوره ]مائده ، تماماً بر ايشان ، فرو فرستاده شد ۱ و چيزى نمانده بود كه از سنگينى آن ، بازوى ناقه بشكند .

۲۰۵.صحيح البخارى - به نقل از صفوان بن يعلى بن اُميّه -:يعلى مى‏گفت : كاش پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را در هنگامى كه وحى بر ايشان نازل مى‏شود ، ببينم ! روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در جِعِرّانه بود و پارچه‏اى را به صورت سايبانى براى ايشان ، در آورده بودند و عدّه‏اى از يارانش نيز با او بودند كه باديه‏نشينى ، در حالى كه ردايى آغشته به عطر بر تن داشت ، آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! در باره مردى كه با ردايى آغشته به عطر ، براى عمره مُحرم شده باشد ، چه مى‏گويى ؟
عمر ، با دستش به يعلى اشاره كرد كه : بيا .
يعلى آمد و سرش را داخل [چادر سايه‏بان‏] كرد . ديد كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله صورتش سرخ شده است و [مانند شخص خوابيده‏] صداى خاصّى از او شنيده مى‏شد . ايشان ، ساعتى بدين حال [، مشغول دريافت وحى‏] بود و سپس به حالت عادى باز گشت .

۲۰۶.صحيح البخارى - به نقل از زيد بن ثابت -:زانوى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به زانوى من چسبيده بود كه خداوند بر ايشان ، وحى نازل كرد . چنان زانوى او بر من سنگينى كرد كه ترسيدم زانويم لِه شود .

1.نصّ اين حديث و ظاهر حديث قبل، دلالت دارند كه كلّ سوره مائده ، يك‏جا و يك‏باره ، نازل شده است و اين ، با همه احاديث ديگر و سياق‏هاى سوره كه بر نزول تدريجى آن دلالت دارند ، مخالف است . همچنين با آنچه در اسباب نزول (آيات ۳، ۴ ، ۶ ، ۸ ، ۱۱ ، ۱۵ ، ۵۵ و ۶۷ و ...) وارد شده است ، ناسازگارى دارد . بنا بر اين ، با چشم‏پوشى از سند اين دو روايت ، بايد قيد «كلّ» را در حديث دوم ، زايد دانست . در اين صورت ، مى‏توان از اين حديث و حديث قبل ، برداشت كرد كه نزول ابتداى سوره يا نزول بيشتر و قسمت عمده‏اى از آن ، در مورد چيزى است كه راوى ، بازگو مى‏كند . و اللَّه العالم !


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1
224

۲۰۴.مسند ابن حنبل عن أسماء بنت يزيد : إنّي لَآخِذَةٌ بِزِمامِ العَضباءِ - ناقَةِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله - إذا اُنزِلَت عَلَيهِ المائِدَةُ كُلُّها ۱ ، فَكادَت مِن ثِقَلِها تَدُقُّ بِعَضُدِ النّاقَةِ. ۲

۲۰۵.صحيح البخاري عن صفوان بن يعلى بن اُميّة : إنَّ يَعلى‏ كانَ يَقولُ: لَيتَني أرى‏ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله حينَ يُنزَلُ عَلَيهِ ، قالَ: فَبَينَا النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله بِالجِعرانَةِ وعَلَيهِ ثَوبٌ قَد اُظِلَّ بِهِ ، مَعَهُ ناسٌ مِن أصحابِهِ ، إذ جاءَهُ أعرابِيٌّ عَلَيهِ جُبَّةٌ مُتَضَمِّخٌ ۳ بِطيبٍ ، فَقالَ: يا رَسولَ اللَّهِ كَيفَ تَرى‏ في رَجُلٍ أحرَمَ بِعُمرَةٍ في جُبَّةٍ بَعدَما تَضَمَّخَ بِالطّيبِ؟
فَأَشارَ عُمَرُ إلى‏ يَعلى‏ بِيَدِهِ: أن تَعالَ ، فَجاءَ يَعلى‏ فَأَدخَلَ رَأسَهُ ، فَإِذَا النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله مُحمَرُّ الوَجهِ يَغِطَ كَذلِكَ ، ساعَةً ، ثُمَّ سُرِّيَ عَنهُ. ۴

۲۰۶.صحيح البخاري عن زيد بن ثابت : أنزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسولِهِ صلى اللَّه عليه و آله وفَخِذُهُ عَلى‏ فَخِذي ، فَثَقُلَت عَلَيَّ حَتّى‏ خِفتُ أن تَرُضَّ فَخِذي. ۵

1.هذا الحديث - بنصّه - والذي قبله - بظاهره - يدلّ على نزول سورة المائدة كلّها نزلةً واحدة ؛ وهذا مخالف لجميع ما يدلّ - من الأحاديث وسياقات السورة - على نزولها نجوماً ؛ وناهيك عنها بما ورد في أسباب نزول الآيات التالية : ۳ ، ۴ ، ۶ ، ۸ ، ۱۱ ، ۱۵ ، ۵۵ ، ۶۷ و غيرها . فمع غضّ النظر عن سند الروايتين . فلنحمل المتأخرة منهما على زيادة قيد «كلّها» ؛ ليكون المراد منها وممّا قبلها نزول صدر السورة ، أو نزول شطر منها في القضيّة الّتي يحكيها الراوي ؛ واللَّه العالم .

2.مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۴۳۷ ح ۲۷۶۴۶ ، المعجم الكبير : ج ۲۴ ص ۱۷۸ ح ۴۴۸ وفيه «بعنق» بدل «بعضد» ، مسند إسحاق بن راهويه : ج ۵ ص ۱۷۵ ح ۲۲۹۸ ، تفسير الطبري : ج ۴ الجزء ۶ ص ۸۳ ، تفسير ابن كثير : ج ۳ ص ۳ .

3.التَّضَمُّخ : التلطُّخ بالطِّيبِ وغيره ، والإكثار منه (النهاية : ج ۳ ص ۹۹ «ضمخ») .

4.صحيح البخاري: ج ۴ ص ۱۵۷۳ ح ۴۰۷۴ ، صحيح مسلم : ج ۲ ص ۸۳۷ ح ۸ ، السنن الكبرى : ج ۷ ص ۸۰ ح ۱۳۳۳۱ ، سنن النسائي: ج ۵ ص ۱۳۰ نحوه وليس فيه «محمرّ الوجه».

5.صحيح البخاري : ج ۱ ص ۱۴۵ و ج ۴ ص ۱۶۷۷ ح ۴۳۱۶ ، سنن الترمذي : ج ۵ ص ۲۴۲ ح ۳۰۳۳ ، سنن النسائي : ج ۶ ص ۱۰ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج1
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 123803
صفحه از 500
پرینت  ارسال به