همه معارف قرآن كريم با همه وسعت خويش ، گويى موجودى زنده و يگانه است و يك روح در كالبد آنها جريان دارد و همان ، مبدأ و اساس معارف قرآنى است و اصلى است كه همه بدان باز مىگردند و آن اصل توحيد است كه اگر يكيك معارف قرآن را باز كنيم، بدان مىرسيم. قصص امتهاى گذشته، اخبار غيبى و پيشگويى حوادث آينده كه به صراحت يا كنايت در قرآن عصر پيامبر آمده بودند، همگى در قرآن كنونى مشهودند. قرآن موجود، بر خلاف تورات و انجيل ، انبيا را با شايستهترين بيانها وصف مىكند؛ همان گونه كه بايسته طهارت دين و نزاهت انبياى الهى است. تفاوت قرآن كريم با اين كتابها در اين موضوع به خوبى نمودار است.
از جامعترين اوصافى كه قرآن كريم ، خود را بدان وصف كرده است، "ذكر" يا يادآورى خداست. اين كتاب آسمانى ، در وصف خودش ، تأكيد دارد كه در راهنمايى انسان به سوى خدا همواره زنده است، همه جا از اسماى حُسنا و صفات علياى خدا نام مىبرد، سنّت او را در صنع و ايجاد ، باز مىگويد، اوصاف ملائكه و كتب و رسل خدا را بر مىشمارد، شرايع و احكام خدا را وصف مىكند و از سرانجامِ امر خلقت يعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئيات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت سخن مىگويد و اينها جز ذكر و ياد خدا نيست؛ همان كه قرآن كريم ، با قول مطلق، خود را بدان ناميده است» . ۱
اين دليل ، بر مبناى علامه طباطبايى استوار است - كه «تبيين قرآن به قرآن» است - و بنا بر آن، متن و محتواى قرآن به تبيين خود مىپردازد و خود را معرفى مىكند و فراتر از شرح اسمى، حقيقت علوم خود را باز مىگويد . با اين حال، برخى محققان بر آن خرده گرفتهاند كه به دور مىانجامد ؛ زيرا مدعا، سلامت قرآن از