پیامبر، ضلالت آنها مطرح گردیده است، مانند:
۰.(وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لَابِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ.۱
۰.[به یاد آور] هنگامى را که ابراهیم به پدر [بزرگ مادری یا عموی] خود، آزر، گفت: آیا بتها را معبود خود میگیری؟! حقّا که تو و قومت را در گمراهى آشکار مىبینم).
خداوند سبحان در یک جمعبندى، از مخالفت شمارى از اقوام بزرگ تاریخ با انبیاى الهى و سرنوشت عبرتآموز آنها مىفرماید:
۰.(وَ إِن یُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عَادٌ وَ ثَمُودُ * وَ قَوْمُ إِبْرَاهِیمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ * وَ أَصْحَابُ مَدْیَنَ وَ كُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَیْتُ لِلْكَافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَیْفَ كَانَ نَكِیرِ.۲
۰.اگر تو را تکذیب میکنند، پیش از آنان، قوم نوح و عاد و ثمود [نیز پیامبرانشان را] تکذیب کردند * و [نیز] قوم ابراهیم و قوم لوط * و مردم مدین، و موسى نیز تکذیب شد. پس کافران را مهلت دادم. سپس آنان را [به کیفر] گرفتم. پس انکار (کیفر) من چگونه بود؟).
آیات بعدی۳ به این نکته اساسى اشاره دارند که ضلالت کیفرى اقوام گذشته تاریخ و سرنوشت شومى که به آن گرفتار شدند، نتیجه مخالفت آنان با حق و عدالت و رهنمودهاى پیامبران الهى است. تأمّل در این سرنوشت، چراغ راهى براى آیندگان است.
۲. اصناف گمراه
منظور از اصناف گمراه، گروههاى خاصّى از مردم اند که در قرآن با عناوین و