55
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

به وجود می‏آیند. مثلاً هر دو اسم ‏اند، نه فعل یا حرف، با این تفاوت که اسم در این کاربرد، ناظر به ذات است و بر خود آن، اطلاق مى‏شود، مانند زید و شجر که بر خود شخص یا شى‏ء نظر دارد، بر خلاف صفت که بر ذات، به لحاظ اتّصافش به معناى برآمده از مبدأ اشتقاق، اطلاق مى‏گردد، مانند عالِم که بر ذات به لحاظ اتّصافش به علم، نظر دارد. پس گرچه اسم و صفت در این اصطلاح، هر دو نشانه و علامت ‏اند، ولی اسم، علامتى است که براى ذات چیزى قرار داده مى‏شود تا آن را بر نماید و معیّن سازد و صفت، حالت و هیئت آن ذات را با نشان و علامتى از آن - که در بُنِ اشتقاقى واژه‏اش منظور شده - بر مى‏نماید.

اسما و صفات الهى

در احادیث اسلامى، اسم و صفت در مورد خداوند متعال به یک معنا به کار رفته‏اند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخى احادیث، صفات خداوند معرّفى شده‏اند۱ و در برخى دیگر، اسم‏هاى او.۲ در برخى احادیث هم تصریح شده است که اسما و صفات خداوند، تفاوتى ندارند. براى نمونه از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

۰.إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ.۳

۰.نام‏ها، صفت‏هایى هستند که خدا، خود را با آنها توصیف کرده است.

همچنین امام رضا علیه السلام در پاسخ محمّد بن‏سنان، که از «اسم» پرسیده بود، می‏فرماید:

۰.صِفَةٌ لِمَوصوفٍ.۴

۰.صفتى براى موصوفى است.۵

1.. ر. ک: التوحید: ص۱۴۶ ح۱۴.

2.. ر. ک: التوحید: ص۱۸۷ ح۲.

3.. الکافی: ج۱ ص۸۷ ح۳.

4.. الکافی: ج۱ ص۱۱۳ ح۳.

5.. علّامه مجلسى مى‏گوید: «جملۀ ̎ صفتى براى موصوفی است̎ ، یعنى نشانه و علامتى است که بر( ( یک ذات، دلالت مى‏کند. پس اسم، غیر از ذات است، یا به این معناست که: نام‏هاى خداوند متعال، دلالت بر صفاتى دارند که بر او صدق مى‏کنند، یا مراد از اسم در این جا، همان است که پیش‏تر بدان اشاره کردیم؛ یعنى مفهومی کلّى که لفظ براى آن وضع مى‏شود» (مرآة العقول: ج۲ ص۳۱).


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
54

دلیل محقّقان در باره مشتق شدن «اسم» از ریشه «س م و»، باقى ماندن لام الفعل آن در صیغه‏هاى مختلف مشتق از این واژه، بویژه صیغه‏هاى مصغَّر و جمع آن است، مانند: سُمَىّ، سُمَیّة، أسماء، أسامٍ و الأسامى.۱ ابن‏ فارِس و اَزهَرى با برگرداندن «اسم» به اصل «سِمْو»، پیوند معنایى «اسم» با این اصل را در این مى‏دانند که اشیا با اسم، برنموده و معیّن مى‏شوند.۲ نیز بعید نیست که وضع اسم با این معنا از مادّه «س م و»، بدین لحاظ باشد که با خواندن اسم افراد در میان جمع، آن که سر بلند مى‏کند، صاحب همان اسم است. برخى لغویان، ضمن تأیید این دیدگاه، دیدگاه مقابل را تخطئه کرده‏اند، گرچه مى‏پذیرند که «اسم» از لحاظ معناى لغوى به مفهوم نشانه است.۳ پس «اسم»، هر چند در اصلِ قریب خود، برگرفته از مادّه «س م و» است، چه بسا از اصل بعید خود - که با آن پیوند اشتقاقى کبیر دارد - نیز تأثیر معنایى پذیرفته باشد.

تفاوت «اسم» و «صفت»

هر یک از واژه‏های «اسم» و «صفت»، چند معنا دارد؛۴ ولی وقتى صفت در مقابل اسم ذات به کار مى‏رود، نقاط اشتراک و وجوه تمایزى میان این دو مفهوم،

1.. مؤیّد دیگر این دیدگاه، وجود حرف علّه در صیغه‏هاى ماضى و مضارع باب افعال و تفعیل و سایر صیغه‏هاى مربوط به این واژه است و نیز هم‏خانواده‏هاى دیگر «اِسم» یعنى: اُسم، سُم، سِم، سَم، سَما (ر. ک: تهذیب اللّغة: ج۱۳ ص۷۹ و لسان العرب: ج۱۴ ص۴۰۱).

2.. ر. ک: معجم مقاییس اللّغة: ج۳ ص۹۹. نیز، ر. ک: تهذیب اللّغة: ج۱۳ ص۷۹.

3.. ر. ک: المصباح المنیر: ص۲۹۰، لسان العرب: ج۱۴ ص۴۰۱.

4.. از معانى اسم، مى‏توان به این موارد اشاره کرد: یک. واژه‏اى است داراى معناى مستقل و خالى از دلالت بر قید زمان، اعم از ضمیر و اسم ظاهر، شامل اسم ذات و اسم معنا، دو. اسم در مقابل صفت، شامل اسم جنس، عَلَم، لقب، کنیه. همچنین برخى از معانى صفت، چنین است: یک. وصف کردن که مصدر است، دو. اسمى که بیان کنندۀ حالت و هیئت و نمایانگر نشانه و علامت کسى یا چیزى است، سه. واژه‏اى مشتق و بیانگر هیئت و حالت کسى یا چیزى. صفت به این معنا، مانند بدل و عطف بیان، از توابع است و به آن، نعت نیز مى‏گویند.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1961
صفحه از 687
پرینت  ارسال به