539
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

شایسته و چه ناشایسته ندارد و گاهی اعتقادی دارد که برخاسته از باوری نادرست است و این گونه دوم را «غیّ» می‏گویند. خداى متعال می‏فرماید: (یار [و دوست] شما (محمّد صلی الله علیه و آله) نه گم‏راه شده و نه باور نادرستی یافته است).

بر این اساس، کسى که هدف را تشخیص نداده یا اگر تشخیص داده، از راه درست آن منحرف شده، «ضالّ (گم‏راه)» است؛ امّا کسى که هدف را خطا تشخیص داده، «غاوى» است. از این رو، معناى آیه ( ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى)۱ این است که صاحب شما (رسول خدا صلی الله علیه و آله) در تشخیص هدفِ مطلوب، یعنى سعادت و کامیابى مادّى و معنوى، و نیز در راهى که به آن منتهى مى‏شود، خطا نکرده است.۲

بنا بر این، نتیجه «ضلال» و «غی»، یکى است و آن، عبارت است از نرسیدن به مقصد. شاید به همین دلیل، برخی از مفسّران۳ و لغت‏شناسان،۴ این دو واژه را به یک معنا دانسته‏اند و نیز بسیارى از مترجمان، هر دو را به «گم‏راهى» ترجمه کرده‏اند؛ ولی نرسیدن به مقصد در «غیّ» به خاطر خطا در تشخیص هدف و در «ضلال» به دلیل انحراف از راه درست آن است.

یکى از روایاتى که به روشنى مى‏توان این نکته را از آن برداشت کرد، از امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است که مى‏فرماید:

۰.وَ لا یَجنَح بِكُمُ الغَیُّ فَتَضِلّوا عَن سَبیلِ الرَّشادِ بِاتِّباعِ اُولٰئِکَ الَّذینَ ضَلّوا و أضَلّوا.۵

۰.خطا در تشخیص هدف، شما را به مقصد نادرست، متمایل نکند تا با پیروى از گم‏راهان و گم‏راه کنندگان، از راه درست منحرف شوید.

1.. نجم: آیۀ ۲.

2.. ر. ک: المیزان: ج۱۹ ص۲۷.

3.. ر. ک: مجمع البیان: ج۹ ص۲۶۱.

4.. «یقال: أَغواهُ،‏ إذا أضلّه؛ گفته می‏شود: أغواه، یعنی او را گم‏راه کرد» (کتاب العین: ج‏۴ ص۴۵۶).

5.. مصباح المتهجّد: ص۷۵۶ ح۸۴۳.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
538

که میان این دو تفاوت وجود دارد، این گونه که «ضلال» انحراف از راهِ رسیدن به مقصد، ولى «غَیّ» به معناى خطا در تشخیص مقصد است؛ زیرا «غَیّ» نقطه مقابل «رُشد» است و چون «رُشد» به معناى تشخیص درست مقصد است،۱ نقطه مقابل آن، خطا در تشخیص مقصد و تلاش بیهوده براى رسیدن به آن خواهد بود.

برای روشن شدن این مطلب، لازم است معناى «غیّ» را توضیح دهیم. ابن‏فارس در تبیین ریشه «غیّ» مى‏نویسد:

۰.الغین و الواو و الحرف المعتلّ بعدهما أصلانِ: أحدهما یدلُّ على خِلاف الرُّشد و إظلام الأمر، و الآخرُ على فسادٍ فى شى‏ء. فالأوَّل‏ الغَىّ‏، و هو خلاف الرُّشد، و الجهلُ بالأمر، و الانهماکُ فى الباطل... و الأصل الآخر: قولهم: غَوِىَ‏ الفَصیلُ، إذا أكثر من شُربِ اللّبَن ففَسَد جوفُه.۲

۰.غین و واو و حرف علّه بعد از آن، دارای دو بن معنایی است: یکی بر خلاف رشد یعنی اظلام (تاریک شدن) امر، و دیگری بر فساد در چیزی دلالت دارد. معنای اوّل، «غیّ» است که بر خلاف «رشد» و جهالت در کار و پافشاری در باطل است... و معنای دوم، مانند این سخن است که «بچّه‏شتر تلف شد»، هنگامی که از نوشیدن زیاد شیر دچار فساد درونی شود.

راغب در مفردات در تبیین معناى «غَیّ» مى‏نویسد:

۰.الغَی‏: جَهل مِن اعتقادٍ فاسدٍ، و ذٰلِکَ أَنّ الجهل قد یكون مِن كَون الإنسان غیر مُعتقدٍ اعتقاداً لا صالحاً و لا فاسداً، و قد یكون من اعتقاد شی‏ءٍ فاسدٍ، و هذا النّحو الثانی یقال له‏ غَیٌّ‏. قال تعالى: (ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوىٰ)۳.۴

۰.غَی، نادانی ناشی از اعتقاد فاسد است؛ زیرا گاه، انسان هیچ گونه اعتقاد، چه

1.. «الرُّشد: الصّلاح و هو خلاف الغَىّ و الضّلال، و هو إصابةُ الصَّواب؛ رشد، درستی و شایستگی است و متضادّ غَی و ضلال است. رشد، رسیدن به درستی است» (المصباح المنیر: ج‏۲ ص۲۲۷).

2.. معجم مقاییس اللّغة: ج‏۴ ص۳۹۹.

3.. نجم: آیۀ ۲.

4.. مفردات ألفاظ القرآن: ص۶۲۰.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2530
صفحه از 687
پرینت  ارسال به