که میان این دو تفاوت وجود دارد، این گونه که «ضلال» انحراف از راهِ رسیدن به مقصد، ولى «غَیّ» به معناى خطا در تشخیص مقصد است؛ زیرا «غَیّ» نقطه مقابل «رُشد» است و چون «رُشد» به معناى تشخیص درست مقصد است،۱ نقطه مقابل آن، خطا در تشخیص مقصد و تلاش بیهوده براى رسیدن به آن خواهد بود.
برای روشن شدن این مطلب، لازم است معناى «غیّ» را توضیح دهیم. ابنفارس در تبیین ریشه «غیّ» مىنویسد:
۰.الغین و الواو و الحرف المعتلّ بعدهما أصلانِ: أحدهما یدلُّ على خِلاف الرُّشد و إظلام الأمر، و الآخرُ على فسادٍ فى شىء. فالأوَّل الغَىّ، و هو خلاف الرُّشد، و الجهلُ بالأمر، و الانهماکُ فى الباطل... و الأصل الآخر: قولهم: غَوِىَ الفَصیلُ، إذا أكثر من شُربِ اللّبَن ففَسَد جوفُه.۲
۰.غین و واو و حرف علّه بعد از آن، دارای دو بن معنایی است: یکی بر خلاف رشد یعنی اظلام (تاریک شدن) امر، و دیگری بر فساد در چیزی دلالت دارد. معنای اوّل، «غیّ» است که بر خلاف «رشد» و جهالت در کار و پافشاری در باطل است... و معنای دوم، مانند این سخن است که «بچّهشتر تلف شد»، هنگامی که از نوشیدن زیاد شیر دچار فساد درونی شود.
راغب در مفردات در تبیین معناى «غَیّ» مىنویسد:
۰.الغَی: جَهل مِن اعتقادٍ فاسدٍ، و ذٰلِکَ أَنّ الجهل قد یكون مِن كَون الإنسان غیر مُعتقدٍ اعتقاداً لا صالحاً و لا فاسداً، و قد یكون من اعتقاد شیءٍ فاسدٍ، و هذا النّحو الثانی یقال له غَیٌّ. قال تعالى: (ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوىٰ)۳.۴
۰.غَی، نادانی ناشی از اعتقاد فاسد است؛ زیرا گاه، انسان هیچ گونه اعتقاد، چه