النَّعَم الظاهرة: ما لا یمكنكم جَحده؛ مِن خَلقكم، و إحیائكم، و إقداركم، و خلق الشهوة فیكم، و غیرها من ضروب النَّعَم. و الباطنة: ما لایعرفها إلّا مَن أمعن النظرَ فیها.۱
۰.نعمتهاى ظاهرى، نعمتهاى غیر قابل انکارند، مانند آفرینش و زندگى و توانمندی شما و شهوت آفریده شده برایتان و دیگر انواع نعمتها، و نعمتهای باطنى، نعمتهایی هستند که جز براى اهل دقّت، شناخته شده نیستند.
در این بیان، نعمتهایى که شناخت آنها بدیهى است، ظاهرى و نعمتهایى که شناخت آنها نظرى است، باطنى نامیده شدهاند.
فخر رازى، معیار تمایز میان نعمتها را نیروهاى ظاهرى و باطنى انسان قرار داده است. او مىنویسد:
۰.الظاهرة: هی ما فی الأعضاء من السلامة و الباطنة: هی ما فی القوى؛ فإنّ العضو ظاهر، و فیه قوّة باطنة.۲
۰.نعمت ظاهرى، نعمت سلامت اندام و نعمت باطنى، قدرت درونى آن است. اندام [مانند چشم]، آشکار (ظاهر) و قدرت [بینایى] آن، باطنى است.
زمخشرى، معیار تمایز را مشاهده حسّى و عدم آن دانسته است. او مىگوید:
۰.الظاهرة: كلّ ما یعلم بالمشاهدة و الباطنة: ما لا یُعلم إلّا بالدّلیل، أو لا یُعلم أصلاً.۳
۰.نعمت ظاهرى، هر آن چیزی است که قابل مشاهده باشد و نعمت باطنى، چیزى است که با دلیل و برهان معلوم مىشود و یا اصلاً معلوم نمىشود.
به عقیده علّامه طباطبایى، معیار تشخیصِ نعمت ظاهرى و نعمت باطنى، در مخاطبانِ مختلف، متفاوت است. از این رو، اگر مخاطبِ آیه یاد شده، مشرکان باشند، نعمتهاى ظاهرى عبارت اند از نعمتهاى محسوس، مانند چشم،