قلبى است. بنا بر این، مؤمنان راستین از دو نوع هدایت برخوردارند: یکى هدایت همگانىِ فطرى، عقلى و تشریعى که مقدّمه ایمان است، و دیگرى هدایت خاصّ قلبى، که حاصل به کار بستن هدایت همگانى و پیاده شدن ایمان در زندگى است.
هدایت عام که مقدّمه ایمان است، مانع وسوسه اعتقادى و اضطراب روانى نیست؛ امّا هدایت خاص موجب اطمینان و آرامش دل و مانع وسوسه و اضطراب روحى است. این نکته دقیق معرفتشناختى را مىتوان در روایتى که در تبیین و تفسیر آیه مورد بحث، از امام صادق علیه السلام نقل شده، به روشنى ملاحظه کرد. سخن امام علیه السلام چنین است:
۰.إنَّ القَلبَ لَیَتَرَجَّجُ فیما بَینَ الصَّدرِ وَ الحَنجَرَةِ حَتّىٰ یُعقَدَ عَلَى الإِیمانِ، فَإِذا عُقِدَ عَلَى الإِیمانِ قَرَّ، وَ ذٰلِکَ قَولُ اللهِ عز و جل: (وَ مَن یُؤْمِن بِاللهِ یَهْدِ قَلْبَهُ).۱
۰.دل در میان سینه و ناى، بیقرارى مىکند، تا آن گاه که با ایمان، گره خورَد و چون با ایمان گره خورد، آرام مىگیرد. این است [معناى] سخن خداوند عز و جل که: (هر کس به خدا ایمان آورَد، [خدا] دلش را هدایت میکند).
هنگامى که ایمان با جان گره خورد، انسان به مرتبه یقین میرسد و در این موقعیت است که دل به آرامش حقیقى دست مىیابد و بدین سان، هدایت خاصّ الهى، با یقین همراه مىگردد، چنان که در بیان نورانىِ امیر کلام، این معنا به روشنى تبیین شده است:
۰.إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللهِ إلَیهِ عَبداً أعانَهُ اللَّهُ عَلىٰ نَفسِهِ، فَاستَشعَرَ الحُزنَ، وَ تَجَلبَبَ الخَوفَ، فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدىٰ فی قَلبِهِ، وَ أعَدَّ القِرىٰ لِیَومِهِ النّازِلِ بِهِ، فَقَرَّبَ عَلىٰ نَفسِهِ البَعیدَ، وَ هَوَّنَ الشَّدیدَ. نَظَرَ فَأَبصَرَ، وَ ذَكَرَ فَاستَكثَرَ، وَ ارتَویٰ مِن عَذبٍ فُراتٍ سُهِّلَت لَهُ مَوارِدُهُ، فَشَرِبَ نَهَلًا، وَ سَلَکَ سَبیلاً جَدَداً. قَد خَلَعَ سَرابیلَ الشَّهَواتِ،