ما تَحتَ ظِلِّ السَّماءِ مِن إلٰهٍ یُعبَدُ مِن دونِ اللّهِ أعظَمَ عِندَ اللّهِ مِن هَوىً مُتَّبَعٍ.۱
۰.زیر آسمان کبود، هیچ معبودی پس از خداوند، پیروی نشده که نزد خداوند، بزرگتر از هوس باشد.
۳. عبودیت اعتباری
این عبودیت، قراردادی و اعتباری است، مانند ملکیت اعتباری که خارج از تصوّر و اعتبار، حقیقتاً چیزی وجود ندارد. در آیات زیر، کلمه «عبد» در این معنا به کار رفته است:
۰.(الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ.۲
۰.آزاد، عوض آزاد و بنده، عوض بنده).
۰.(ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَا یَقْدِرُ عَلَى شَىْءٍ.۳
۰.خدا مَثَلی میزند: بندهای زرخرید که هیچ کاری از او بر نمیآید).
بنا بر این، میتوان گفت که مادّه «عبد» در قرآن در همه موارد در معنای اوّلی که ابن فارس بِدان اشاره کرده، به کار رفته است. تنها در یک روایت از امام علی علیه السلام در تفسیر آیه (قُلْ إِن کانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ؛۴ اگر [خداوندِ] رحمان فرزندی داشته باشد، من نخستینِ عابدان هستم) آمده است:
۰.أَیِ الجَاحِدینَ، وَ التَّأویلُ فی هٰذَا القَولِ باطِنُهُ مُضادٌّ لِظاهِرِهِ.۵
۰.[عابدان] یعنی منکران. تأویل این آیه با ظاهرش متضاد است.
بر اساس این تفسیر، مادّه «عبد» در قرآن، در مفهوم دومِ به کار رفته در سخن ابن فارس (انکار و روی گرداندن) نیز گاه کاربرد دارد.