199
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

است که حقّ تصرّف در چیزى دارد و بهره‏بردارى وى از آن صحیح است.

بنا بر این، «مُلک» قدرت فرمان‏روایی و «مِلک» حقّ تصرّف است و میان این دو عنوان، عموم و خصوص من وجه است. هر مَلِکى، مالک نیست و هر مالکى، مَلِک نیست و ممکن است این دو عنوان با هم جمع شوند.

البتّه باید توجّه داشت که این تفاوت، تنها در مالکیت اعتبارى قابل تصوّر است؛ امّا در مالکیت حقیقى، قدرت فرمان‏روایی، از حقّ تصرّف، غیر قابل تفکیک است. براى توضیح این مطلب، اشاره‏ای کوتاه به انواع مالکیت می‏نماییم.

انواع مالکيت

مالکیت را به دو نوع مى‏توان تقسیم کرد: مالکیت اعتبارى و مالکیت حقیقى. مالکیت حقیقى نیز دو گونه است: محدود و نامحدود.

۱. مالکيت اعتبارى

در مالکیت اعتبارى، رابطه‏اى واقعى میان «مالک» و «مِلک» یا «مَلِک» و «مُلک» وجود ندارد. مالکیت اعتبارى، تابع قرارداد است. وقتى مى‏گویى آقاى «الف» مالک این خانه یا فلان شخص است یا آقاى «ب» رهبر یا رئیس ‏جمهور و یا شاه آن کشور است، هیچ رابطه‏اى واقعى میان آن خانه و آقاى «الف» یا آن کشور و آقاى «ب» ایجاد نمى‏شود؛ بلکه «مِلک» و «مُلک» در این جا مفهومى جز یک قرارداد نیست و از این رو «مِلک» از مالک، و «مُلک» از فرمان‏روا قابل تفکیک است. امروز، این خانه ملک آقاى «الف» است و فردا، ملک دیگرى. همچنین فرمان‏رواى این کشور، امروز آقاى «ب» و فردا شخص دیگرى است.

۲. مالکيت حقيقى

در مالکیت حقیقى، رابطه میان «مالک» و «مِلک» با «مَلِک» و «مُلک»، واقعى است و تابع قرارداد نیست. از این رو، «مِلک» را از «مالک»، و «مُلک» را از


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
198

قوّت و صحّت دلالت دارند.

ابن فارس در این باره نوشته:

۰.المیم و اللام و الکاف أصلٌ صحیحٌ یدلّ على قوّة فی الشیء و صحّة... مَلِک الإنسان الشیء یملِکه مِلکاً و الاسم: «المُلک»؛ لأنّ یده فیه قویّة صحیحة.۱

۰.میم و لام و کاف، بُن معنایی صحیحی است که بر قوّت و صحّت چیزى دلالت مى‏کند... «انسان مالک چیزى شد یا مالک آن می‏شود»، یعنى در آن، قدرت تصرّف کامل و صحیح دارد. اسم (مصدر) این مادّه، مُلک است.

بنا بر این، ریشه این اسم‏ها عبارت است از سلطه ویژه بر چیزی، بِدان سان که هر گونه تصرّف صحیح در آن را روا مى‏سازد.۲

با توجّه به این که آیه مورد بحث، دو گونه قرائت شده: (مالِكِ یَومِ الدّینِ) و (مَلِكَ یَوْمِ الدِّینِ)، این سؤال پیش مى‏آید که: آیا این دو واژه از نظر واژه‏شناسى با هم تفاوتى دارند، یا هر دو به یک معنا هستند؟

بنا بر گفته طبرى، اختلافى میان واژه‏شناسان عرب نیست که «مَلِک» از «مُلک» است و «مالک» از «مِلک».۳ این سخن، بدان معناست که این دو واژه در کاربردهاى روزمرّه، هر یک معناى مستقلّى دارند: «مَلِک» نشان از رابطه سیاسى است و «مالک» نشان از رابطه اقتصادى و حقوقى.

«مَلِک» به کسى اطلاق مى‏شود که در عرصه نفوذ خود، چنان قدرتى دارد که مى‏تواند دیگران را به پیروی از سیاست و تدبیر خود وادار نماید؛ امّا مالک، کسى

1.. معجم مقاییس اللّغة: ج۵ ص۳۵۱.

2.. «ملک: احتواء الشیء و القدرة على الاستبداد به؛ ملک، سیطره و قدرت انحصاری بر چیزی است» (المحکم و المحیط الأعظم: ج‏۷ ص۵۴)، «التسلّط على الشیء بحیث یکون اختیاره بیده؛ آن ‏چنان تسلّط بر چیزی داشتن که اختیارش در دست شخص باشد» (التحقیق: ج۱۱ ص۱۶۳).

3.. ر. ک: جامع البیان: ج۱ ص۵۲.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2348
صفحه از 687
پرینت  ارسال به