همراهى همیشگى با چیزى و قیام به آن است که با معناى اوّل، تناسب دارد... . و بُن معنایی سوم، ضمیمه کردن چیزى به چیزى است که این معنا نیز با معناى قبلى، تناسب دارد و هر گاه خوب دقّت شود، هر سه معنا را از یک اصل معنایى مىیابى.
بر اساس این نظریّه، مادّه «ر ب ب» سه بن معنایی دارد:
اوّل: سامان دادن چیزى و پرداختن به امور مربوط به آن،
دوم: ملازمت و ایستادگى بر چیزی،
سوم: همراهى چیزى با چیز دیگر.
البتّه همه این معانى به همان معناى نخست بر مىگردند؛ زیرا سامان دادن امور مربوط به چیزى، از ملازمت و همراهى با آن جدا نیست.
به سخن دیگر، از منظر این واژهشناسِ معروف، اصلىترین معناى «ربّ»، «إصلاح الشّىء و القیام علیه؛ سامان دادن چیزى و پرداختن به امور آن» است و سایر معانى این واژه، یا به این معنا باز مىگردند و یا با این معنا تناسب دارند.
شیخ صدوق، در باب «أسماء اللّٰه»، در تبیین صفت «ربّ»، این کلمه را به معناى مالک دانسته و از آن جا که مالک مطلق، آفریدگار جهان است، اگر این واژه با الف و لام - که افاده عموم مىکند - به کار رود، بر آفریده اطلاق نمىشود. متن سخن او، این است:
۰.الربّ معناه المالک، وَ كلّ من ملک شیئاً فهو ربّه، وَ منه قوله عز و جل: (اِرْجِعْ إِلىٰ رَبِّكَ)۱؛ أى إلى سیّدک و ملیكک. و قال قائل یوم حنین: لئن یربّنى رجلٌ من قریش أحبّ إلىَّ من أن یربّنى رجلٌ من هوازن؛ یرید یملكنى و یصیر لى ربّاً و مالكاً، و لا یقال لمخلوق: الربّ بالألف واللّام؛ لأنّ الألف واللّام دالّتان على العموم، و إنّما یقال للمخلوق: ربّ كذا فیعرف بالإضافة؛ لأنّه لا یملک غیره