(ستایش)»، «ذم (نکوهش)» است که در بدىها گفته مىشود. «الحمد للّٰه» را به طور مطلق مىگویند و جایز نیست حمد را به صورت مطلق براى جز خدا به کار برند؛ زیرا هر احسان و نیکى، کار اوست و یا با سببسازى او حاصل مىشود. شاکر، کسى است که حقّ منعم را به سبب نعمتبخشىاش یاد مىکند تا او را بزرگ دارد. از این رو به گونه مجازى به خداوند، شاکر مىگویند؛ یعنى به اطاعت، جزا مىدهد، مانند جزایى که شاکران در برابر نعمت مىدهند، و این، مانند سخن خداى متعال است: (چه کسى است که پارهاى از مالش را به خدا قرض نیکو (صدقه و وام به مردم) بدهد؟).
یکى از مفسّران، پس از اشاره به آنچه اهل لغت در باره تفاوت «حمد» و «شکر» گفتهاند، مىنویسد:
۰.آنچه در تفاوت میان «حمد» و «شکر» گفته شد، ویژگىهایى است که اهل لغت براى تفاوتگذارى میان این دو واژه گفتهاند؛ امّا با عنایت به کاربردهاى قرآنىِ واژه «شکر»، باید گفت: وصول اثر نعمت و کمال به غیر، مقوّم شکر نیست، و گرنه اطلاق شاکر به خداى سبحان، مَجاز خواهد بود.۱
به نظر مىرسد که کاربرد قرآنى «شکر» در باره خداى سبحان و اطلاق «شاکر» به او، با توجّه به غناى ذاتى آفریدگار و مبدأ بودن او نسبت به همه نعمتها، براى اثبات حقیقت بودن این استعمال، کافى نیست. پس همان طور که در الفروق فی اللّغة آمده، باید این استعمال را مجازى دانست.
کاربردهای «حمد» در قرآن
مادّه «حمد» ۶۸ بار در ۶۶ آیه از ۵۵ سوره قرآن کریم و در شش هیئت، به کار رفته است: به صورت مصدر (حمد) ۴۳ بار،۲ اسم مبالغه (حمید) ۱۷