(رَبُّكُمُ ٱلَّذِی یُزْجِی لَكُمُ ٱلْفُلْكَ فِی ٱلْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِیماً.۱
۰.پروردگارتان، کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت در مىآورَد تا فضل [و روزىِ] او را بجویید. او با شما مهربان است).
۰.(وَ یُعَذِّبَ ٱلْمُنٰافِقِینَ إِنْ شٰاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ ٱللّٰهَ كٰانَ غَفُوراً رَحِیماً.۲
۰.تا اگر خواست، منافقان را عذاب کند یا [اگر توبه کنند] توبه آنها را بپذیرد. خداوند، آمرزنده مهربان است).
برخی از دعاها با عباراتی چون «یا رَحمٰنَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحیمَهُما!» نیز گویاى آن هستند که «رحمان» و «رحیم»، از نظر عمومیّت و خصوصیّت، تفاوتى ندارند.
البتّه آیة اللّٰه خویی رحمه الله در توجیه احادیث دسته دوم (احادیثى که کلمه «رحیم» را از نظر معنا، خاص مىدانند و آن را ویژه عالم آخرت معرّفى مىکنند) چنین احتمال داده است که اگر رحمت خدا تا عالم آخرت، امتداد نداشته باشد و در همین جهان، پایان یابد، بودن این رحمت با نبودنش مساوى خواهد بود؛ زیرا رحمتى که در ادامه آن، عذاب و بدبختى بیاید، سودى ندارد و در واقع، رحمت نبوده است و سرانجام با عذاب و بدبختى دائمى محو مىشود. بر این اساس مىتوان گفت که رحمت به معناى واقعى آن، تنها و تنها به حال مؤمنان، سود مىبخشد و اختصاص رحمت به مؤمنان، به این معناست، نه بِدان معنا که خداوند به غیر مؤمنان، اصلاً رحم نمىکند.۳
به نظر مىرسد که این توجیه براى احادیث یاد شده، خدشهپذیر است؛ زیرا رحمت عامّ الهى همانند رحمت خاصّ او حقیقتاً رحمت است؛ ولی انسانهاى ناشایست به دلیل سوء رفتار خود، نمیتوانند از آن استفاده کنند.