63
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

واژه‏پژوهی «الرحمن» و «الرحيم»

واژه‏های «الرحمن» و «الرحیم»، هر دو از ریشه «رحمت» اشتقاق یافته و از نام‏هاى نیکو و صفت‏هاى والاى خداوند سبحان ‏اند.

«رحمان» بر وزن فَعلان، صیغه مبالغه است۱ و بر کثرت، دلالت دارد و «رحیم» بر وزن فعیل، صفت مشبّهه است۲ و معناى ثبات و بقا را مى‏رساند.۳

«رحمت» به معناى رقّت، عطوفت، رأفت و مهربانى است و مقتضای آن، بخشش و تأمین نیازهای نیازمندان است. ابن فارِس مى‏گوید:

۰.الراء و الحاء و المیم، أصلٌ واحدٌ۴ یدُلُّ على الرِّقّة و العطف و الرَّأفة.۵

۰.راء و حاء و میم، یک اصل معنایى است که بر رقّت و نرمى و رأفت، دلالت مى‏کند.

1.. ر. ک: لسان العرب: ج۱۲ ص۲۳۰. البتّه وزن «فعلان»، گاه به معناى صفت مشبّهه هم مى‏آید؛ ولى این معنا معمولاً در صورتى است که در وصف‏های ثبوتى به کار رود مانند ریّان (سیراب) و شبعان (سیر)، یا در صورتى که از صنف حرارت درونى باشد، مانند عطشان (تشنه) و ثکلان (فرزندمرده) (ر. ک: شرح شافیة ابن الحاجب: ج۱ ص۱۴۴، کتاب سیبویه: ج۲ ص۲۶۱).

2.. صفت مشبّهه، اسمى مشتق یا مؤوّل است که بر ثبوت صفتى براى صاحب آن دلالت دارد و از فعل یا مصدر لازم، ساخته مى‏شود. بنا بر این، از فعل متعدّى صفت مشبّهه ساخته نمى‏شود، مگر پس از انتقال آن از معناى متعدّى به لازم و نیز انتقال آن از وزن پذیراى فعل متعدّى به فعلى که معناى لازم دارد و بر وصف ثبوتى دلالت می‏کند.

3.. گفتنى است که «رحیم»، اگر از «رَحِمَ» که مکسور العین و متعدّى است، گرفته شود، صیغۀ مبالغه خواهد بود و اگر از «رَحُمَ (مضموم العین)» گرفته شود و معناى وصفى ثبوتى پیدا کند، صفت مشبّهه است (ر. ک: روح المعانى: ج۱ ص۵۸).

4.. مراد از اصل، این است که ریشۀ معنایى مشترک بین مشتقّات وجود دارد و حروف به کار رفته در مادّه و ریشۀ کلمه از ابتداى وضع تا کنون، ثابت مانده است و هیچ گونه تغییرى در آن حاصل نشده است، به خلاف غیر اصل که حروف آن، برگرفته از حروف اصلى دیگرى هستند. مثلاً ابن فارِس در بارۀ کلمۀ «أذَّ» مى‏گوید: «همزه و ذال، اصل نیست؛ زیرا همزۀ آن، برگردانِ هاء است» (معجم مقاییس اللّغة: ج۱ ص۱۲) و یا در مورد حروف ثاء و تاء و نون مى‏گوید: «اصل نیست؛ زیرا غیر از فعل "ثَـتِـنَـت"، "ثَـنِـتَـت‏" هم دارد» (همان: ص۴۰۳).

5.. معجم مقاییس اللّغة: ج۲ ص۴۹۸. در برخى از روایات نیز رحمت، ضدّ قسوت تفسیر شده است (ر. ک: تحف العقول: ص۴۰۱).


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
62

روایت اوّل، به روشنى بر مشتق بودن لفظ جلاله دلالت دارد و دو روایت بعدى هم مؤیّد آن هستند.

علاوه بر مفاد این نصوص و مقتضاى تحقیق، غالب واژه‏شناسان و محقّقان نیز بر این عقیده‏ اند که لفظ جلاله، مشتق است؛ ولی براى جمع این دیدگاه با نگاه برخى ادیبان دیگر که لفظ جلاله را جامد مى‏دانند، شاید بتوان گفت که لفظ جلاله «اللّٰه‏»، در اصل، برگرفته از واژه «الإلٰه»، از مادّه «أ ل ه» به معناى عبادت است و «ال» در آغاز واژه، الف و لامِ عهد است. پس «اللّٰه‏» در اصل به معناى معبودِ معهود است. البتّه در اثر کثرت استعمال، همزه آغاز کلمه، حذف شده و این کلمه با صورت دگرگون ‏یافته‏اش، تبدیل به اسم عَلَم براى ذات خداوند متعال شده است. سپس در اثر همان غلبه استعمالى، چنان وضع و اختصاصى براى ذات خداوندى یافته است که در کاربرد و مفاهمه، معمولاً بدون لحاظ معنایى که در مبدأ اشتقاق این واژه بوده، به همین صورت بر ذات خداى متعال، اطلاق مى‏شود.

از همین روست که گفته‏اند «اللّٰه‏»، نامى براى ذات مستجمِع همه صفات کمال است. البتّه جامع همه کمالات بودن، در وضع لحاظ نشده؛ بلکه این نام در فرایند غلبه استعمالى، به صورت تعیّنى، صرفاً براى آن ذات مقدّس و مبارک، وضع شده است؛ ولى چون آن ذات، خود، مستجمع همه کمالات است، گفته مى‏شود این واژه براى آن ذاتِ مستجمعِ کمالات، وضع شده است. بنا بر این، چون لفظ جلاله در اصل برگرفته از مادّه «أ ل ه» است، مشتق شمرده مى‏شود و چون در وضع تعیّنى و جدید خود در معناى ذات خداى متعال، معناى اشتقاقى آن لحاظ نشده است، آن را در حکم جامد نیز به شمار می‏آورند.

مبحث سوم: معناشناسی (الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ)

آیه یکم با دو صفت از صفات الهی یعنی «رحمان» و «رحیم» پایان می‏یابد. تفسیر این دو صفت، ضمن هفت عنوان تبیین می‏گردد:

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2443
صفحه از 687
پرینت  ارسال به