گفتنى است هر چند متعلَّق جار و مجرور در «بسمله» مىتواند فعل ابتدا یا فعل استعانت باشد، باید توجّه داشت که اگر جار و مجرور، متعلّق به فعل مقدّر استعانت بود، مىتوان حرف باء را به معناى استعانت دانست؛۱ ولى اگر متعلّق به فعل مقدّر ابتدا بود، باء به معناى ابتدا نخواهد بود.۲ با توجّه به این نکته، باء به معناى مصاحبت و یا به طور خاص به معناى الصاق است.
برخى مفسّران گفتهاند که اگر فعل ابتدا در تقدیر باشد، باء براى تعدیه است. این سخن، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه این معنا، آن است که فعلِ ابتدا با تعدیه به حرف باء، مفعول بیشتری بگیرد، در حالى که فعل ابتدا، هنگامى که با باء استعمال میشود نیز تنها همان یک مفعول را با واسطه حرف جر مىگیرد. همچنین باء را نمىتوان زائد پنداشت.۳
بنا بر این، اگر جار و مجرور در بسمله، متعلّق به فعل ابتدا باشد، به معناى مصاحبت یا به معناى الصاق است.
مبحث دوم: معناشناسی (اللّٰهِ)
در این مبحث، کلمه «اللّٰه» ابتدا از نگاه واژهشناسان و سپس از منظر قرآن و حدیث، بررسی میگردد:
واژهپژوهی «اللّٰه»
بیشتر واژهشناسان، بر این باورند که لفظ جلاله «اللّٰه» مشتق است، هر چند در مبدأ اشتقاق آن، اختلاف نظر وجود دارد.
برخى بر این باورند که اللّٰه از «ألَهَ» یا «ألِهَ» به معناى «عَبَدَ»۴ اشتقاق یافته و
1.. زیرا استعانت، خود یکى از معانى «باء جارّه» است.
2.. زیرا ابتدا از معانى «باء» شمرده نمىشود.
3.. زیرا زائد دانستن آن، در صورتى صحیح است که «أبتداُه» و «أُبتدأ به» به یک معنا باشند و حرف «باء» تنها موجب تأکید بر مفهوم جمله گردد، حال آن که چنین نیست.
4.. ر. ک: مفردات ألفاظ القرآن: ص۸۲ و الصحاح: ج۶ ص۲۲۲۳.