565
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

راست و روشن مى‏فرماید:

۰.أیُّهَا النّاسُ! لا تَستَوحِشوا فی طَریقِ الهُدىٰ لِقِلَّةِ أهلِهِ، فَإِنَّ النّاسَ قَدِ اجتَمَعوا عَلىٰ مائِدَةٍ شِبَعُها قَصیرٌ وَ جوعُها طَویلٌ... أیُّهَا النّاسُ! مَن سَلَکَ الطَّریقَ الواضِحَ وَرَدَ الماءَ، وَ مَن خالَفَ وَقَعَ فِی التّیهِ.۱

۰.اى مردم! در [پیمودنِ] راه راست، از اندک بودن رهروانش احساس تنهایى نکنید؛ زیرا مردم بر سفره‏اى [دنیایی] گِرد آمده‏اند که سیری از آن، کوتاه و گرسنگى‏اش طولانى است...‏. اى مردم! آن که راه روشن را پیماید، به آب مى‏رسد و آن که خلاف آن را بپوید، در سرگردانى مى‏افتد.

گفتنى است جهت تبیین مقصود از «ضالّین» در سوره حمد، و تفاوت آن با «مغضوبان» که در ادامه بحث خواهد آمد، آشنایى با کسانى که قرآن آنان را «ضالّ» معرّفى کرده، ضرورى است.

آیاتى را که در آنها به موضوع ضلالت پیشینیان پرداخته شده است، به چند دسته مى‏توان تقسیم کرد:

۱. اقوام گم‏راه

در قرآن، کلمه «قوم»۲ گاه به گروهى از مردم اطلاق مى‏شود که معاصر برخى از

1.. نهج البلاغة: خطبۀ ۲۰۱.

2.. واژۀ «قوم» در قرآن، ۳۸۳ بار به کار رفته است که دو بار آن با توجّه به قرائن، به مردان اختصاص دارد: یکی آیۀ (يٰا أَيُّهَا ٱلَّذِينَ آمَنُوا لٰا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لٰا نِسٰاءٌ مِنْ نِسٰاءٍ عَسىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ؛ ای مؤمنان! نباید مردانی، مردان دیگر را به مسخره گیرند. بسا آنان از اینان بهتر باشند، و نه زنانی، زنان دیگر را. بسا آنان از اینان بهتر باشند) (حجرات: آیۀ ۱۱) و دیگری آیۀ (وَ لُوطاً إِذْ قٰالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ ٱلْفٰاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ؛ و لوط را [یاد کن] که به مردان [پیرامون] خود گفت: آیا دیده و دانسته، آن کار زشت را انجام می‏دهید؟!) (نمل: آیۀ ۵۴). سه بار هم در سورۀ احقاف (آیۀ ۲۹ ـ ۳۱) این واژه به جنّیان اطلاق شده است؛ ولی در بقیّۀ موارد که بیشتر آنها در خطابات انبیا آمده است، با توجّه به قاعدۀ اشتراک دعوت، شامل زنان و مردان، هر دو می‏شود. بنا بر این، می‏توان گفت آنچه بیشتر واژه‏نگاران گفته‏اند که واژۀ «قوم» به مردان اختصاص دارد، خارج از حوزۀ استعمال‏های قرآنی است.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
564

رَبِّىَ اللهُ)۱ وَ قالَ: (مَنْ ءَامَنَ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إلَّا قَلِیلٌ)۲ وَ قالَ: (وَ لَكِنَّ أكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ)۳ وَ قالَ: (وَ أكْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ)۴.۵

۰.‏اى هشام! خداوند، اکثریت را سرزنش کرد و فرمود: (و اگر از بیشتر کسانى که در زمین هستند، پیروى کنى، تو را از راه خدا گم‏راه مى‏کنند) و فرمود: (و اگر از آنان (کفّار قریش) بپرسى که چه کسى آسمان‏ها و زمین را آفریده است، مسلّماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستایش، از آنِ خداست؛ ولى بیشترشان نمى‏دانند) و فرمود: (و اگر از آنان (کفّار قریش) بپرسى که: چه کسى از آسمان، آبى فرو فرستاده و زمین را پس از مرگش به وسیله آن، زنده گردانیده است؟ حتماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستایش، از آنِ خداست؛ ولى بیشترشان نمى‏اندیشند).

۰.اى هشام! سپس خداوند، اندک را ستود و فرمود: (و از بندگان من، اندکى سپاس‏گزارند) و فرمود: (و اینها (مؤمنان شایسته‏کار) بس اندک‏ اند) و فرمود: (و یک مرد مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان مى‏داشت، گفت: آیا مردى را مى‏کشید که مى‏گوید: «پروردگار من، خداست»؟) و فرمود: (کسانى ایمان آوردند و با او (نوح) جز [عدّه] اندکى ایمان نیاورده بودند) و فرمود: (لیکن بیشتر آنان نمى‏دانند) و فرمود: (بیشتر آنان نمى‏اندیشند).

تأکید قرآن و روایات بر نکوهش اکثریت، بدین منظور است که پیروان راستین اسلام ناب، از اندک بودن تعداد خود، احساس غربت و وحشت نکنند۶ و کثرت را دلیل حقّانیت ندانند، چنان که امام على علیه السلام ضمن توصیه به پیمودن راه

1.. غافر: آیۀ ۲۸.

2.. هود: آیۀ ۴۰.

3.. انعام: آیۀ ۳۷.

4.. مائده: آیۀ ۱۰۳.

5.. الکافی: ج۱ ص۱۳ ـ ۱۴ ح۱۲.

6.. ر. ک: دانش‏نامۀ قرآن و حدیث: ج۸ ص۳۲۱ (اندک بودن مؤمنان).

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2585
صفحه از 687
پرینت  ارسال به