چیست؟ پس چگونه [از حق] رویگردان میشوید؟!).
روشن است که در این آیه و آیات مشابه آن، کلمه «ضلال» در معناى انحراف از مقصد حقّ حقیقى به کار رفته است.
۳. انحراف از راه حقّ پندارى
حقّ پندارى، آن است که واقعاً حق نیست؛ ولى گوینده، آن را حق مىپندارد، مانند این که کفّار قریش پرستش بتهاى خود را حق مىپنداشتند و دعوت به توحید را انحراف از راه حق تصوّر مىکردند. از این رو، با پیامبر صلی الله علیه و آله چنین رفتار و گفتاری داشتند:
۰.(وَ إِذَا رَأَوْكَ إِن یَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا الَّذِى بَعَثَ ٱللهُ رَسُولاً * إِن كَادَ لَیُضِلُّنَا عَنْ ءَالِهَتِنَا لَوْلاَ أَن صَبَرْنَا عَلَیْهَا.۱
۰.و چون تو را ببینند، جز به ریشخند نمىگیرند [و مىگویند]: آیا این همان است که خداوند او را به پیامبرى بر انگیخته است؟ * به راستى، نزدیک بود که ما را از خدایانمان گمراه سازد، اگر ما بر آنها پایداری نمىورزیدیم!).
همچنین برادران یوسف علیه السلام، شدّت علاقه پدرشان به او را انحراف از حق و ناشى از ضلالت پدر مىپنداشتند و مىگفتند:
۰.(إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضَلالٍ مُّبِینٍ.۲
۰.به راستى، پدر ما در گمراهى آشکارى است).
وجوه «ضلالت»
ابن جوزى در تبیین کاربردهاى «ضلال» ده وجه بیان کرده است۳ که عبارت اند