فراگیر صحابیان و تابعیان حاضر در مدینه مواجه شد. شافعى در کتاب الاُمّ و دارقُطنى و بیهقى در کتابهاى سنن خود، این ماجرا را چنین نقل کردهاند:
۰.إنّه قدم المدینة فصلّى بهم و لم یقرأ (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ)، و لم یكبّر إذا خفض و إذا رفع، فناداه المهاجرون و الأنصار حین سلّم: یا معاویة! أ سرقت صلاتك؟ أین (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ)، و أین التّكبیر؟ فلمّا صلّىٰ بعد ذلک قرأ (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ) لِاُمّ القرآن و للسّورة الّتى بعدها، و كبّر حین یهوىٰ ساجِداً.۱
۰.معاویه وارد مدینه شد و با آنان نماز گزارد؛ ولى (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ) را قرائت نکرد و هنگام سجده رفتن و سر برداشتن، تکبیر نگفت. هنگامى که نمازش را به پایان برد و سلام داد، مهاجران و انصار به او گفتند:اى معاویه! آیا از نمازت مىدزدى؟ (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ) کجا رفت؟ «تکبیر» کجا رفت؟ و چون معاویه پس از آن نماز خواند، (بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلْرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ) سوره حمد و سوره پس از آن را نیز خواند و چون به سجده مىرفت، تکبیر مىگفت.
اعتراض صحابیان و تابعیان به حذف «بسمله» از سورههاى نماز، نشانگر آن است که آنان نهتنها «بسمله» را جزو حمد و دیگر سورهها مىدانستهاند، بلکه جَهر به آن را نیز سنّت مستمر به حساب مىآوردهاند؛ زیرا اگر خلفاى پیشین به جَهر «بسمله» پایبند نبودند، معاویه با چنان اعتراضى رو به رو نمىشد و با تمسّک به عمل خلفا، کار خود را توجیه مىکرد.
دگرگونى سنّت «بلند گفتن بسمله»
مطابق نقل محدّثان شیعه و اهل سنّت، التزام به جَهر «بسمله» تا اوایل دوران بنى امیّه ادامه داشت؛ امّا در زمان حکومت سلاطین اُمَوى، دستخوش دگرگونى شد. نخستین کسى که سنّت جَهر به «بسمله» را به اِخفات تغییر داد، عمرو بن سعید بن عاص، والى اُمَوى مدینه بود. بیهقى از زَهْرى نقل مىکند: