بر این اساس، عوامل گمراهى، مجعول و مخلوق خداوند سبحان هستند؛ ولى منسوب به او نیستند.
دو.. واژه «شیاطین» جمع «شیطان» است که در لغت به «شریر» معنا شده است. از این رو، شامل شیطانهاى انسانى و غیر انسانى مىگردد؛ امّا «ابلیس» اسم خاص، براى شیطانى است که سبب اغواى آدم علیه السلام شد. بنا بر این، «شیطان» اسم جنس و «ابلیس» اسم خاص و عَلَم است.
سه. (زُخْرُفَ ٱلْقَوْلِ) به معناى سخن آراستهاى است که ظاهرى زیبا، فریبا و خیرخواهانه ولى باطنى زشت و گمراه کننده دارد، مانند آنچه قرآن از فرعون نقل کرده که خطاب به هوادارانش مىگفت:
۰.(مَا اُرِیكُمْ إِلَّا مَا أَرَىٰ وَ مَا أَهْدِیكُمْ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ.۱
۰.من جز آنچه میبینم، به شما نمینمایانم و جز به راه درست (کشتن موسى) راهنمایىتان نمىکنم).
چهار. جمله (یُوحِى بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ) اشارهای لطیف به این حقیقت است که شیاطین انس و جن، سخنان فریبنده و گمراه کننده خود را به صورت محرمانه و رمزى به یکدیگر القا مىکنند تا مردم از توطئه آنان آگاه نشوند.
پنج. کلمه «ربّ» در جمله (وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ) اشاره به حکمت جلوگیرى نکردن خداوند سبحان از وسوسههاى شیاطین انس و جن است. به عبارت دیگر، عدم ممانعت تکوینى خداوند از ستیز دشمنان انبیا، یکى از جلوههای ربوبیّت الهى و یکى از عوامل شکوفایى استعدادهاست.
شش. ذکر «شیاطین انس» قبل از «شیاطین جن» در آیه یاد شده، مىتواند اشاره به این معنا باشد که نقش انسانهاى شیطانصفت در گمراه ساختن جامعه