به سخن دیگر، بهرهگیرى از اسباب براى رسیدن به مسبّبات، تقدیر الهى است و در این باره تفاوتى میان موحّد و غیر موحّد نیست. از این رو نمىتوان به بهانه تمسّک به توکّل بر خدا و استعانت از او، اسباب را نادیده گرفت.
در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده که: یکى از پیامبران بیمار شد؛ ولى حاضر نشد دارو مصرف کند، با این استدلال که: درمان نمىکنم تا همان کسى که بیمارم کرده است، خود، درمانم کند. خداوند عز و جل به او وحى کرد که:
۰.لا أشفیکَ حَتّى تَتَداوىٰ؛ فَإِنَّ الشِّفاءَ مِنّی.۱
۰.تا درمان نکنى، شفایت نمىدهم. شفا از من است.
نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ مردى که از ایشان پرسید: «زانوى استرم را ببندم و به خدا توکّل کنم، یا رهایش بگذارم و توکّل کنم؟» فرمود:
۰.اِعقِلها وَ تَوَكَّل.۲
۰.با توکّل، زانوى اُشتر ببند.
همچنین در روایت دیگر آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عدّهاى را دید کشاورزى نمىکنند. به آنها فرمود: شما چه کارهاید؟ گفتند:
۰.نَحنُ المُتَوکَّلونَ.
۰.ما توکّل کنندگانیم.
فرمود:
۰.لا، بَل أنتُمُ المُتَّكِلونَ.۳
۰.نه، شما سربار [دیگران] هستید!
بنا بر این، در بهرهگیرى از اسباب، تفاوتى میان موحّد و غیر موحّد نیست؛ ولی