«استعانت» در آیه (إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ) به یک مبدأ مىرسند و آن، رسیدن به حقیقت توحید و باور کردن این معناست که در جهان جز خداى یکتا، هیچ موجودى داراى اثر استقلالى نیست. کسى که به این معرفت و باور رسید، جز خداى سبحان را عبادت نمیکند و جز از او یارى نمىجوید.
پیوستگی توحید و توکّل
توحید راستین، از توکّل، تفکیکناپذیر است؛ یعنی کسى که حقیقتاً باور کرده باشد مسبب الأسباب خداست و تا او نخواهد، از هیچ آفریدهاى، کارى ساخته نیست، تنها تکیهگاه خود را در زندگى، خدا قرار مىدهد و جز از او یارى نمىخواهد و بهرهگیرى او از اسباب، در واقع، امتثال امر خداوند سبحان است.
در روایتى آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل خواست که توکّل را براى او تفسیر کند. جبرئیل گفت:
۰.العِلمُ بأنَّ المَخلوقَ لا یَضُرُّ وَ لا یَنفَعُ، وَ لا یُعطی وَ لا یَمنَعُ، وَ استِعمالُ الیَأسِ مِنَ الخَلقِ، فَإذا كانَ العَبدُ كَذٰلِکَ لَم یعمَل لِأَحَدٍ سِوَى اللهِ، وَ لَم یَرجُ وَ لَم یَخَف سِوَى اللّهِ، وَ لَم یَطمَع فی أحَدٍ سِوَى اللهِ، فَهٰذا هُوَ التَّوَكُّلُ.۱
۰.دانستن این مطلب که مخلوق، نه زیانى مىزند و نه سودى مىرساند، نه مىدهد و نه باز میدارد، و چشم امید کندن از خلق است. هر گاه بنده چنین باشد، دیگر براى هیچ کس جز خداوند، کار نمىکند و امید و بیمش از کسى جز خداوند نیست و به هیچ کس جز خدا امید ندارد. این توکّل است.
بنا بر این، موحّد حقیقى، از آن جا که مىداند بدون خواست خداى سبحان، هیچ چیزى در سرنوشت او مؤثّر نیست، تکیهگاه اصلى خود را در همه کارها، خدا قرار مىدهد و در همه امور بر او توکّل مىکند. قرآن کریم در این باره مىفرماید:
۰.(إِن یَنصُرْكُمُ اللهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن یَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِى یَنصُرُكُم مِّنْ بَعْدِهِ وَعَلَى