الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى؛۱ پاکا آن [خداوندی] که شبى بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الأقصى برد!) به نقش عبودیت و اطاعت خداوند متعال در رشد و تعالی فوق تصوّر انسان اشاره دارد. بنا بر این، باید در تفسیر آیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، به حکمت استفاده از این واژه، توجّه گردد.
رابطه «عبد» و «عبادت»
با تأمّل در مفهوم «عبد» و «عبادت» مشخّص میشود که پیوند خاصّی میان این دو مفهوم وجود دارد و آن پیوند ایجاب میکند که «عبادت» حقّ ویژه خداوند متعال باشد؛ زیرا انسان، تنها «عبد» خداست؛ یعنی حقیقتاً مملوک هیچ کس جز او نیست. بنا بر این، غیر از او به عنوان اِله و معبود، شایستگیِ خضوع ندارد و هیچ کس نباید غیر او را عبادت کند.
به سخن دیگر، انسان یک مالک حقیقی بیشتر ندارد و او خداوند متعال است. اوست که مالک همه چیز و همه کس است: (للهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ؛۲ فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ خداوند است) و ملکیت غیر او، جعلی و اعتباری است. از این رو حتّی در دوران بردهداری، بر پایه برخی از روایات، شایسته نیست که انسان، دیگری را «عبد» خود بنامد، چنان که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که میفرماید:
۰.لا یَقولَنَّ أحَدُكُم عَبدی وَ أمَتی؛ كُلُّكُم عِبادٌ وَ إماءٌ.۳
۰.هیچ یک از شما نباید بگوید: بنده من و کنیز من؛ [زیرا] همه شما (مردان و زنان) بنده و کنیز [خدا] هستید.
بر این اساس، به دلیل این که همه انسانها، تنها، عبد و مملوک خدای