169
پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم

در باره واژه «عالَم»، چند نکته شایان توجّه است:

۱. برخى از واژه‏شناسان، «عالَم» را برگرفته از کلمه «عِلم» دانسته‏اند.۱

۲. از نظر واژه‏شناسان، «عالَم»، اسم جمع۲ است و مفرد ندارد.۳ بنا بر این، افاده جمع مى‏نماید و به معناى همه آفریده‏ها و یا مجموعه خاصّى از آنهاست.

۳. یکى از مفسّران، در باره این واژه گفته است:

۰.... هر موجودى یک عالَم است و بر این اساس، در باره اطلاق عالَم بر مجموع موجودات یا بر مجموعه‏اى خاص از موجودات، باید گفت: اگر «مجموع» [افزون بر جمیع واحدهاى آن]، وجود مستقلّى داشته باشد، اطلاق عالَم بر آن، حقیقى است و آن نیز مانند هر یک از واحدهایش، یک عالَم است و تحت تدبیر ربّ العالمین خواهد بود، و امّا اگر وجود مستقلّى نداشته باشد، اطلاق عالَم بر مجموع اشیا یا مجموعه‏اى خاص از اشیا، مَجاز است و تنها اطلاق عالَم بر هر یک از واحدها حقیقت خواهد بود.۴

به نظر مى‏رسد با توجّه به اسم جمع بودن «عالَم»، این بیان صحیح نیست؛ بلکه عکس آن، پذیرفتنى است.

۴. جز «عالَمون»، هیچ لفظى به وزن «فاعَل»، با واو و نون، جمع بسته نشده است.

۵. گاه «عالم» به مجموعه‏اى از موجودات مختلف که در خصوصیّتى مشترک ‏اند، گفته مى‏شود، مانند عالَم انسان، عالَم حیوان، عالَم فرشته، عالَم نبات، عالَم جماد و مانند آن، و هنگامى که جمع بسته مى‏شود، مراد، همه این مجموعه‏هاست.

1.. ر. ک: تاج العروس: ج۱۷ ص۴۹۹ و لسان العرب: ج۱۲ ص۴۱۶.

2.. مانند: «أنام» به معناى خلق و «جیش» به معناى سپاه و «رَهط» به معناى گروه کوچک.

3.. ر. ک: تاج العروس: ج۱۷ ص۴۹۹ و لسان العرب: ج۱۲ ص۴۱۶.

4.. تسنیم: ج۱ ص۳۳۳.


پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
168

العین و اللّام و المیم، أصل صحیح واحد، یدلّ على أثر بالشى‏ء یتمیّز به عن غیره. من ذلک العلامة... وَ من الباب العالمون، وَ ذلک أنّ كلّ جنس من الخلق فهو فى نفسه مَعلَم و عَلَم.۱

۰.عین و لام و میم، یک بُن معنایى دارد که بر نشان چیزى که موجب تمایزش از غیر آن مى‏شود، دلالت مى‏کند. واژه «علامت»، از همین بن معنایی است... و نیز واژه «عالَمون»، از آن رو که هر گونه از آفریدگان، خود، نشان و علامتى [از خالق] است.

گفتنى است عبارت پایانى ابن‏ فارِس را مى‏توان برخاسته از دیدگاه توحیدى و دینى وى، و نه جایگاه ادبى و لغوى او دانست. راغب اصفهانى در تبیین ریشه «عالَم»، چنین گفته است:

۰.و هو فى الأصل اسم لما یعلم به كالطابَع و الخاتَم لما یطبع به و یختم به و جعل بناؤه على هذه الصیغة لكونه كالآلة، و العالَم آلة فى الدلالة على صانعه.۲

۰.واژه «عالَم» در اصل، اسمى است براى آنچه به وسیله آن، نشان مى‏گذارند، مثل مُهر و خاتم براى هر چیزى که با آنها طبع و ختم (نشاندار و مُهر شده) مى‏شود و بناى لفظش بر این صیغه، براى این است که مانند آلت است. پس عالم و جهان، ابزار و آلتى است در دلالت بر ایجاد کننده و صانعش.

دیگر واژه‏شناسان نیز در ریشه‏یابىِ کلمه «عالَم»، سخنان مشابهى دارند. بر این اساس، کلمه «عالَم»، گاه به معناى همه آفریده‏هاست؛ زیرا همه آفریده‏ها، نشانه آفریدگار خود هستند و گاه به نوعى از انواع آفریده‏ها اطلاق مى‏شود؛ زیرا هر یک از آنها، علاوه بر این که بر آفریدگار خود دلالت مى‏کند، ویژگى‏هایى دارد که از دیگران جدایش مى‏سازد.

1.. معجم مقاییس اللّغة: ج۴ ص۱۱۰.

2.. مفردات ألفاظ القرآن: ص۳۴۴.

  • نام منبع :
    پرتوی از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (مبانی و روش) جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي، سيّد محمّدکاظم طباطبايي،
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
    محل نشر :
    مشهد
    تاریخ انتشار :
    1398/01/01
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2621
صفحه از 687
پرینت  ارسال به