پروردگار جهانیان است»، تمام شکر است.
ششم: حدیثى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که «حمد» را آغاز و انجامِ سپاسگزارى، تفسیر کرده است:
۰.إنَّ إبراهیمَ علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ عز و جل قالَ: یا رَبِّ، ما جَزاءُ مَن حَمِدَکَ؟ قالَ: الحَمدُ مِفتاحُ الشُّكرِ و خاتَمُ الشُّكرِ، وَ الحَمدُ یعرَجُ بِهِ إلیٰ عَرشِ رَبِّ العالَمینَ.۱
۰.ابراهیم علیه السلام از پروردگارش عز و جل پرسید: پروردگارا! پاداش کسى که تو را بستاید، چیست؟ فرمود: «ستایش، کلید سپاسگزارى و مُهرِ پایان سپاسگزارى است. ستایش، به سوى عرش پروردگار جهانیان، بالا برده مىشود».
براى تبیین این احادیث، یادآورى چند نکته رواست:
یک. آنچه برخى از مفسّران آوردهاند که ظاهراً «حمد» و «شکر» مفهوماً و مصداقاً متباین اند، صحیح نیست؛ زیرا علاوه بر این که این سخن در تضاد با احادیث بالاست، تردیدى نیست که هر گاه «حمد» در برابر نعمت باشد، مصداقاً با «شکر»، یکى است.
دو. پیش از این، توضیح دادیم که «حمد» و «شکر»، داراى دو مفهوم متفاوت اند و در یک جمله، «حمد» به معناى ستایش و «شکر» به معناى سپاسگزارى است. بر این اساس، تفسیر «حمد» به «شکر» و تعبیرهایى مشابه آن، بدان سان که در روایات ملاحظه شد، تفسیر عام به یکى از مصداقهای آن از باب مبالغه است؛ زیرا ستایش خداى سبحان، در تحقّق مفهوم کامل سپاسگزارى از نعمتهاى او، نقش اساسى دارد، و گرنه تردیدى نیست که خدا را بدون در نظر گرفتن نعمتهایش نیز مىتوان ستایش کرد.
سه. مقصود از احادیثى که «حمد» را به «شکر»، «رأسِ شکر»، «حقّ شکر»،